کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چاله سرا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چاله سرا
لغتنامه دهخدا
چاله سرا. [ ل َ س َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان شاندرمن بخش ماسال شاندرمن شهرستان طوالش که در 2 هزارگزی شمال باختری بازار شاندرمن و 8 هزارگزی شمال باختر ماسال واقع شده ، جلگه ، معتدل مرطوب و مالاریائی است و 1100 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه ٔ شاندرمن...
-
واژههای مشابه
-
چاله چاله
لغتنامه دهخدا
چاله چاله . [ ل َ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان کرمانشاه که در 2 هزارگزی شمال کرمانشاه و یک هزارگزی باختر شوسه ٔ کرمانشاه بطاق بستان واقع شده . دشتی سردسیر است و 245تن سکنه دارد. آبش از چاه و از فاضل آب شوران و محصولش غلات و...
-
چاله چاله
لغتنامه دهخدا
چاله چاله .[ ل َ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کولیوند بخش سلسله ٔ شهرستان خرم آباد که در 37 هزارگزی باختر الشتر و2 هزارگزی باختر راه شوسه ٔ خرم آباد به کرمانشاه واقع شده . تپه ماهور و سردسیر و مالاریائی است و 150 تن سکنه دارد. آبش از چشمه ها و محصو...
-
کوره چاله
لغتنامه دهخدا
کوره چاله . [ رَ / رِ ل َ / ل ِ ] (اِ مرکب ) خانه ای بد و گود. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
wormhole
کِرمچاله
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] لولهای فرضی در خمینۀ فضا ـ زمان که ناحیههای بسیار دور عالم را به هم نزدیک میکند
-
examination-pit
چالۀ بازدید
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] چالهای برای بازبینی و تعمیر قسمتهای زیرین لوکوموتیو
-
crater
چالۀ جوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] فرورفتگی مهرۀ جوش انتهایی براثر دور کردن سریع الکترود از سطح کار در جوشکاری قوسی
-
drop-pit
چالۀ چرخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] چالهای عمود بر خط که در آن میتوان یکی از چرخهای قطار را پایین آورد و بازرسی و تعمیر یا تعویض کرد
-
knee pit
چالۀ زانو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] ← حفرۀ پس زانو
-
black hole
سیاهچاله
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ناحیهای فضاـ زمانی که هیچ انرژی و مادهای را از آن گریزی نیست
-
چاله میدانی
فرهنگ فارسی معین
( ~. مِ) (ص نسب .) 1 - منسوب به چاله میدان محله ای در جنوب تهران . 2 - (عا.) تربیت نشده ، لات . 3 - خالی از ادب ، لات منشانه .
-
چاله ٔ علیمرادخان
لغتنامه دهخدا
چاله ٔ علیمرادخان . [ ل َ ی ِ ع َ م ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بشیوه بخش سرپل ذهاب شهرستان قصرشیرین که در 7 هزار و پانصد گزی خاور سرپل ذهاب و یک هزارگزی شمال شوسه قصرشیرین به کرمانشاه واقع شده . دشتی گرمسیر و مالاریائی است که 130 تن سکنه دارد. آبش ...
-
چاله باغ
لغتنامه دهخدا
چاله باغ . [ ل َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش حومه ٔ شهرستان ساوه که دارای 10 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).
-
چاله باقر
لغتنامه دهخدا
چاله باقر. [ ل َ ق ِ ] (اِخ ) صاحب مرآت البلدان می نویسد: «از مزارع قریه ٔ بزرگ کاشان است که تیول منشی الممالک میباشد». (از مرآت البلدان ج 4 ص 85).