کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چالشگر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
چالشگر
/čālešgar/
معنی
۱. کسی که از روی کبر و غرور و نخوت میخرامد.
۲. جنگجو؛ مبارز.
۳. دلیر.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. جنگجو، رزمآور، رزمجو، ستیزهجو، مبارز، مبارزطلب
۲. حشری، شهوتران
۳. نخوتخرام، نازخرام
۴. خرامان
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
چالشگر
واژگان مترادف و متضاد
۱. جنگجو، رزمآور، رزمجو، ستیزهجو، مبارز، مبارزطلب ۲. حشری، شهوتران ۳. نخوتخرام، نازخرام ۴. خرامان
-
چالشگر
فرهنگ فارسی معین
( ~. گَ) (ص فا.) 1 - کسی که از روی کبر و غرور می خرامد. 2 - جنگجو.
-
چالشگر
لغتنامه دهخدا
چالشگر. [ ل ِ گ َ ] (ص مرکب ) شخصی را گویند که خرامان و از روی ناز و عجب و تکبر براه رود. (برهان ) (ناظم الاطباء). خرامنده . (انجمن آرا) (آنندراج ). || مبارز و دلاور و جنگ جوی را نیز گفته اند. (برهان ) (ناظم الاطباء). مبارز و دلاور. (انجمن آرا) (آنند...
-
چالشگر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [ترکی. فارسی] [قدیمی] čālešgar ۱. کسی که از روی کبر و غرور و نخوت میخرامد.۲. جنگجو؛ مبارز.۳. دلیر.
-
جستوجو در متن
-
مبارز
فرهنگ واژههای سره
جن گآور، چالشگر، رزمنده، ستیزنده
-
جنگجو
واژگان مترادف و متضاد
جنگاور، جنگی، چالشگر، حربی، رزمآور، رزمنده، سپاهی، ستیزهجو، ستیزهگر، ستیزنده، سرباز، سلحشور، شجاع، غازی، مبارز، مبارزهجو، متحارب، محارب
-
گر
لغتنامه دهخدا
گر. [ گ َ ] (پسوند) مرادف گار باشد، همچون : آموزگار و آموزگر که از هر دو معنی فاعلیت مفهوم میگردد. (برهان ). استعمال این لفظ در چیزی کنند که جعل جاعل را تصرف در هیئت آن چیز باشد، چون : شمشیرگر و زرگر مجاز است ، زیرا که جعل و جاعل را در ذات زر و آهن ه...