کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چالا ک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چالا ک
دیکشنری فارسی به عربی
اجل , بارع , داهية , زيبقي , مرح , مفيد , وجبة خفيفة
-
واژههای مشابه
-
چالا کی
دیکشنری فارسی به عربی
براعة
-
واژههای همآوا
-
چالاک
فرهنگ نامها
(تلفظ: čālāk) دارای سرعت و مهارت در عمل ، چابک ؛ (در قدیم) بلند ، آراسته ، بزرگوار.
-
چالاک
واژگان مترادف و متضاد
۱. آماده، تند، تندوتیز، جلد، چابکدست، چابک، چست، زرار، زرنگ، سریع، شاطر، شهم، فرز، قبراق ۲. بلند، موزون، زیبا ۳. جای بلند، مکان مرتفع ۴. دزد
-
چالاک
فرهنگ فارسی معین
(ص .) چست ، جلد، زرنگ .
-
چالاک
لغتنامه دهخدا
چالاک . (ص ) چابک . (فرهنگ اسدی ). (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ) جَلد. (فرهنگ اسدی ) (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ). چست . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (فرهنگ نظام ). تیز. (ناظم الاطباء). تند در کار. (فرهنگ نظام ). جَلد کار. (ناظم الاطباء). تند. فرز....
-
چالاک
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) čālāk ۱. چستوچابک؛ جلد؛ زرنگ: ◻︎ آهستهتر ای سوار چالاک / بر دیدۀ ما متاز چندین (خاقانی: ۶۵۲).۲. [قدیمی] بلند: ◻︎ بدو بر یکی قلعه چالاک بود / گذشته سرش بر ز افلاک بود (اسدی: لغتنامه: چالاک).
-
جستوجو در متن
-
وجبة خفيفة
دیکشنری عربی به فارسی
خوراک مختصر , خوراک سرپايي , ته بندي , زيرک , سرير , چالا ک , بسرعت
-
زيبقي
دیکشنری عربی به فارسی
سيمابي , جيوه دار , چالا ک , تند , متغير , متلون
-
داهية
دیکشنری عربی به فارسی
زرنگ , زبر دست , زيرک , ماهر , چابک , چالا ک , تردست , چيره دست
-
اجل
دیکشنری عربی به فارسی
بيدرنگ , سريع کردن , بفعاليت واداشتن , برانگيختن , سريع , عاجل , اماده , چالا ک , سوفلوري کردن
-
بارع
دیکشنری عربی به فارسی
انجام شده , کامل شده , تربيت شده , فاضل , ذواليمينين , ماهر , چالا ک , زبردست , چيره دست , با استادي , استاد , مرد زبردست