کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چاقشور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چاقشور
لغتنامه دهخدا
چاقشور. (اِ) چاخچور. چاقچور. دولاغ . (ناظم الاطباء). مبدل چاقچور است . (فرهنگ نظام ). چاقشر. (ناظم الاطباء). قسمی از جوراب که از نوک انگشتان پا تا کمر را میپوشاند. (ناظم الاطباء). چیزی است از عالم موزه که پشمین و سقرلاتی باشد. (آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
چاقشر
لغتنامه دهخدا
چاقشر. [ ش ُ ] (اِ) چاقشور. (ناظم الاطباء). و رجوع به چاقشور شود.
-
چقشور
لغتنامه دهخدا
چقشور. [ چ َ ] (اِ) نوعی از کفش . (آنندراج ). || قسمی از چاقشور سرخ رنگ . (ناظم الاطباء). و رجوع به چاقشور شود.
-
چخجیر
لغتنامه دهخدا
چخجیر. [ چ َ ] (اِ) چخشور. (شعوری ). قسمی از پای جامه ٔ گشاد که بدان پاشنه را می بندند. (ناظم الاطباء). || چاقشور. چاقچور. رجوع به چاقچور شود.
-
گورب
لغتنامه دهخدا
گورب . [ رَ ] (اِ) چاقشور ساق کوتاه پشمی باشد که در زمستان در زیر کفش و موزه پوشند، و معرب آن جورب است . (برهان ). چاقشور پشمین که زیر موزه پوشیده جهت دفع سرما، و آن به جای پای تابه باشد، و معرب آن جورب است که الحال به جوراب مشهور است . (رشیدی )... و...
-
چاقچور
لغتنامه دهخدا
چاقچور. (اِ) چاخچور. چاقشور. دولاغ . شلواری فراخ و دو پاچه بهم پیوسته که از کمر تا نوک انگشتان پای را مستور میداشت و زنان هنگام بیرون رفتن از خانه میپوشیدند. نوعی جامه ٔ زنانه مخصوص پوشانیدن هردو پای از بالای ران تا نوک انگشتان . لباسی است مخصوص پای ...
-
چاقشوردوز
لغتنامه دهخدا
چاقشوردوز. (نف مرکب ) چاخچوردوز. چاقچوردوز. آنکه شغل وی دوختن چاقشور است : در رشته ٔ چاقشوردوزان ماهی بینی چو مهر تابان . طاهر وحید (در صفت صفاهان از آنندراج ).در ذکر توابین صاحب جمع مذکور: خیاط، جوراب دوز، چاقشوردوز،... (تذکرة الملوک چ 2 ص 30).
-
بادیج
لغتنامه دهخدا
بادیج . (اِ) چیزی باشد مانند ساق چاقشور که آنرا از پارچه ٔ رنگین قلمی آجیده کنند و بیشتر شاطران و پیاده روان بر پای کشند. (برهان ). لباسی مانند تنبان که از پارچه های الوان ترتیب داده و زنان در قدیم پا میکردند و اکنون شاطران و پیاده روان بر پای میکشند...
-
وادیج
لغتنامه دهخدا
وادیج . (اِ) چفت و چوب بندی که تاک انگور را بر بالای آن اندازند. (برهان ). واکیج . چفته . چفته بندی . داربست . چفته و داربست که عرب آن را عریش گوید. (از منتهی الارب ). چفته و چوب بندی که تاک انگور بر بالای آن اندازند. (ناظم الاطباء). چفتی باشد که انگ...