کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چاشتگاهان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چاشتگاهان
لغتنامه دهخدا
چاشتگاهان . (اِ مرکب ) هنگام چاشت . وقت چاشت .زمان چاشت . چاشتگاه . چاشتگاهی . چاشتگه : بامدادان برچکک ، چون چاشتگاهان بر شخج نیمروزان بر لبینا، شامگاهان بر دنه . منوچهری .و رجوع به چاشتگاه و چاشتگاهی شود.
-
جستوجو در متن
-
لبینا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (موسیقی) [قدیمی] labinā از الحان قدیم ایرانی: ◻︎ بامدادان بر چکک، چون چاشتگاهان برشخج / نیمروزان بر لبینا، شامگاهان بر دنه (منوچهری: ۹۷).
-
فنه
لغتنامه دهخدا
فنه . [ ] (اِ) نام نوایی که مطربان زنند. (یادداشت مؤلف ) : بامدادان بر چکک زن ، چاشتگاهان بر شخج نیم روزان بر لبینا، شامگاهان بر فنه .منوچهری .
-
تاریکان
لغتنامه دهخدا
تاریکان . (اِ مرکب ، ق مرکب ). (از: تاریک + «َان »، پسوند زمان ) مانند: بامدادان ، صبحگاهان ، سحرگاهان ، چاشتگاهان ) بهنگام تاریکی . (ترجمه ٔ دیاتسارون ص 364) رجوع به «آن » در همین لغت نامه و حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین (آن ) شود.
-
شخج
لغتنامه دهخدا
شخج . [ ش َ خ َ ] (اِ) نام نوایی از موسیقی که مطربان زنند و این کلمه در شعر منوچهری مانند کلماتی که دلالت بر آهنگ میکند آمده است : بامدادان بر چکک ، چون چاشتگاهان بر شخج نیمروزان بر لبینا، شامگاهان بر دنه .منوچهری .
-
چکک
لغتنامه دهخدا
چکک . [ چ َ ک َ ] (اِ) نام نوایی است که مطربان زنند.(فرهنگ اسدی ). نغمه و آهنگی از موسیقی : بامدادان بر چکک چون چاشتگاهان بر شخج نیمروزان بر لبینا شامگاهان بر دنه .منوچهری (از فرهنگ اسدی ).
-
چاشتگاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹چاشتگه› [قدیمی] čāštgāh هنگام چاشت؛ وقت چاشت؛ هنگامی از روز که آفتاب برآمده باشد؛ هنگام چاشت خوردن؛ چاشتگاهی؛ چاشتگاهان: ◻︎ بسا کسا که چو من سوی خدمتش رفتند / به چاشتگاه غمین، شادمان شدند به شام (فرخی: ۲۴۱).
-
چاشتگاهی
لغتنامه دهخدا
چاشتگاهی . (اِ مرکب ) هنگام چاشت . زمان چاشت . چاشتگاه . چاشتگاهان . چاشتگه : امیر یک روز چاشتگاهی بونصررا بخواند. (تاریخ بیهقی ). روز چهارم بوقت چاشتگاهی تاریکی ظاهر شد. (قصص الانبیاء). و موسی سه شبانه روز بود که بر کنار دریا نشسته بود چون چاشتگاهی ...
-
لبینا
لغتنامه دهخدا
لبینا. [ ل َ ] (اِ) نام نوایی است . (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ). نام نوایی است از موسیقی . (برهان ). نام نوایی از نواها که مطربان زنند : بامدادان بر چکک زن چاشتگاهان بر شخج نیمروزان بر لبینا شامگاهان بر دنه . منوجهری .تا مطربان زنند لبینا و هفت خوا...
-
نیم روزان
لغتنامه دهخدا
نیم روزان . (اِ مرکب ، ق مرکب ) نیم روز. ظهر : از گرمی آفتاب سوزان تفسیدبه وقت نیمروزان . نظامی . || هنگام نیمروز. وقت ظهر. (فرهنگ فارسی معین ) : بامدادان بر چکک چون چاشتگاهان بر شخج نیمروزان بر لبینا شامگاهان بر دنه . منوچهری .- دایره ٔ نیم روزان ؛...
-
چاشتگه
لغتنامه دهخدا
چاشتگه . [ گ َه ْ ] (اِ مرکب ) هنگام چاشت . زمان چاشت . وقت چاشت . چاشتگاه . چاشتگاهان . چاشتگاهی : با سماع چنگ باش از چاشتگه تا آنزمانک بر فلک پیدا شود پروین چو سیمین شفترنگ . عسجدی .چرخ از سموم گرمگه زاده وبا هر چاشتگه دفع وبا را جام شه یاقوت کردار...
-
شامگاهان
لغتنامه دهخدا
شامگاهان . (اِ مرکب ، ق مرکب ) مرکب از شام باضافه ٔ گاه و آن بمعنی هنگام شام . گاه آغازیدن شب و سپری شدن روز. رجوع به «آن » در این لغت نامه شود : بامدادان بر چکک ، چون چاشتگاهان بر شخج نیمروزان بر لبینا، شامگاهان بر دنه . منوچهری .چونانکه همی بامداد ...
-
چاشتگاه
لغتنامه دهخدا
چاشتگاه . (اِ مرکب ) هنگام چاشت . وقت چاشت . زمان چاشت . چاشتگه . چاشتگاهان . هنگام خوردن چاشت . (ناظم الاطباء) : هر دو سپاه با یکدیگر برآویختند از چاشتگاه تا نماز پیشین و دست مروان را بود و خلقی از سپاه عبداﷲ را بکشتند. (ترجمه طبری ).بروز سیم نی بشب...
-
دنه
لغتنامه دهخدا
دنه . [ دَ ن َ / ن ِ ] (اِ) صدا و ندا و زمزمه را گویند که از غایت خوشی و نشاط خاطر از آدمی سر زند. (از برهان ) (انجمن آرا) (از فرهنگ جهانگیری ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || خوشحالی . شادی . خرام و رفتار به نشاط. اسم از دنیدن . فیریدگی . غایت نشاط...