کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چاش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
چاش
/čāš/
معنی
۱. غلۀ پاککرده.
۲. انبار غلۀ پاککرده: ◻︎ بیسبب مر بحر را بشکافتند / بیزراعت چاش گندم یافتند (مولوی: ۴۳۳)، ◻︎ میکشد آن دانه را با حرص و بیم / که نمیبیند چنان چاش کریم (مولوی: ۸۷۹).
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
چاش
لغتنامه دهخدا
چاش . (اِ) غله ٔ از کاه جداکرده و پاک شده را گویند. (برهان ). خرمن از کاه پاک کرده شده . (آنندراج ). خرمن کوفته را گویند. (اوبهی ). || ظاهرا خرمن . مطلق خرمن .توده غله یا هر چیز دیگر. انبار. صیره : از زمین دل من چاش ثنا برگیری ز آنکه تخم کرم و احسان ...
-
چاش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] čāš ۱. غلۀ پاککرده.۲. انبار غلۀ پاککرده: ◻︎ بیسبب مر بحر را بشکافتند / بیزراعت چاش گندم یافتند (مولوی: ۴۳۳)، ◻︎ میکشد آن دانه را با حرص و بیم / که نمیبیند چنان چاش کریم (مولوی: ۸۷۹).
-
چاش
لهجه و گویش بختیاری
čâš صوتى براى متوقف کردن خر.
-
واژههای مشابه
-
چاش باش
واژهنامه آزاد
کلمه ترکی ، گیجی زدن
-
جستوجو در متن
-
جاش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) jāš =چاش
-
بیدر
لغتنامه دهخدا
بیدر. [ ب َ دَ ] (ع اِ) خرمن . (منتهی الارب ) (دهار). انباشته ٔ گندم . (از لسان العرب ). چاش .- امثال : الحفنة تدل علی البیدر . (یادداشت مؤلف ). از قبیل مشت نمونه خروار.|| خرمنگاه . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). محلی که گندم را در آن بکوبند. (از ا...
-
چاچ
لغتنامه دهخدا
چاچ . (اِخ ) نام شهری از ترکستان نزدیک تاشکند مرکز جمهوری ازبکستان . مؤلف حدود العالم آرد: ناحیتی است بزرگ و آبادان و مردمانی غازی پیشه و جنگ گر و توانگر و بسیارنعمت و از وی کمان و تیر خدنگ و چوب خلنج بسیار افتد. (حدود العالم ). نام شهری است از ماور...
-
راش
لغتنامه دهخدا
راش . (اِ) توده و انبار غله ٔ پاک شده را گویند مرادف جاش . (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ) (از فرهنگ رشیدی ). توده و انبار غله .(غیاث اللغات ). توده و انبار غله ٔ پاک شده و از کاه برآورده را گویند. (برهان ) (از ناظم الاطباء). انبارغله . چاش نیز گویند....