کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چارکش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چارکش
لغتنامه دهخدا
چارکش . [ ک ُ ] (اِ مرکب ) اصطلاح شنا.
-
چارکش
لغتنامه دهخدا
چارکش . [ ک ُ ] (اِخ ) قریه ای است از قرای قدیم النسق . از آب قنات مشروب میشود. هوایش ییلاقی است و قلیلی رعیت دارد. (مرآت البلدان ج 4 ص 50).
-
واژههای مشابه
-
جفتک چارکش
لغتنامه دهخدا
جفتک چارکش . [ ج ُ ت َ ک ُ ] (اِ مرکب ) قسمی بازی است کودکان و نوجوانان را که در آن یک تن بموجب قرعه انتخاب می شود و خمیده و دست بزانو می ایستد و بازیکنان دیگر با خیز گرفتن از فاصله ای و با دویدن بسوی او و جفت زدن و نهادن هر دو دست بر پشت او و گشادن ...
-
پشتک چارکش
لغتنامه دهخدا
پشتک چارکش . [ پ ُ ت َک ْ ک َ / ک ِ /ک ُ ] (اِ مرکب ) نوعی بازی و آن چنان باشد که شخص کف دستهای خود را بر زانوها گذاشته خم شود و دیگری از پشت او بجهد. جفتک چارکش . و نیز رجوع به پشتک شود.
-
جفتک چارکش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹جفتکچهارکش› joftakčarkoš نوعی بازی که در آن یکی خم میشود و دستها را بر زانو میگذارد و دیگری از روی پشت او میپرد.
-
جفتک چارکُش
لهجه و گویش تهرانی
نوعی بازی: یکی دولا شده ازروی او میپرند
-
جُفتک چارکُش
فرهنگ گنجواژه
بازی پریدن از روی هم.
-
جستوجو در متن
-
leapfrog
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لگد زدن، بازی جفتک چارکش، گره گره حرکت کردن، جفتک چارکش کردن، از یکدیگر بنوبتجلو زدن، گریز زدن، با جست و خیز حرکت کردن
-
leapfrogged
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جهش، گره گره حرکت کردن، جفتک چارکش کردن، از یکدیگر بنوبتجلو زدن، گریز زدن، با جست و خیز حرکت کردن
-
مژیده
لغتنامه دهخدا
مژیده . [ م َ دَ / دِ ] (اِ) جفتک چارکش . (اشتینگاس ) (از شعوری ). مژید. (شعوری ). نوعی از بازی است که آن را خیزبگیر خوانند و بعضی گویند بازی مزاد است . (آنندراج ) (برهان ). یک نوع از بازی کودکان که پشتک نیز گویند. (ناظم الاطباء). مزاد. مزیده . رجوع ...