کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چارک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
چارک
/čārak/
معنی
۱. یکچهارم چیزی.
۲. یکچهارم من، معادل ده سیر؛ ۷۵۰ گرم.
۳. یکچهارم ذرع، معادل چهارگره.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. ربع، یکچهارم
۲. چاوش، نقیب
دیکشنری
quarter
-
جستوجوی دقیق
-
چارک
واژگان مترادف و متضاد
۱. ربع، یکچهارم ۲. چاوش، نقیب
-
چارک
فرهنگ فارسی معین
(رَ) (اِمر.) 1 - یک چهارم هر چیز. 2 - واحد وزن ، یک چهارم من که معادل ده سیر یا 750 گرم می باشد. 3 - یک چهارم زرع که معادل چهار گره است .
-
چارک
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ سنس . ] (ص . اِ.) چاووش ، نقیب قافله .
-
چارک
لغتنامه دهخدا
چارک . [ رَ ] (اِ مرکب ) چاووش . (برهان ). نقیب قافله . (برهان ) : به یک دم هر دو تن از جا بجستندچو چارک چوب در بیچاره بستند.نزاری قهستانی .
-
چارک
لغتنامه دهخدا
چارک . [ رَ ] (اِ مرکب ) مخفف چهاریک . ربع. یک چهارم . یک حصه از چهار حصه . || چهاریک من (ده سیر) چهاریک ذرع . (ده گره ) ربع یک من . یک چهارم من . || ربع یک ذرع .یک چهارم ذرع . || ده سیر (در تداول عامه ). || پنجاه (مخفف پنجاه درم که یک چهارم من تبریز...
-
چارک
لغتنامه دهخدا
چارک . [ رَ ] (اِخ ) قریه ای است از قرای توابع بلوک لارستان فارس در کنار بحرالعجم واقع و جزو بنادر محسوب میشود. اهالی آنجا و اکثر لارستان شافعی مذهب می باشند. (مرآت البلدان ج 4 ص 50) و مؤلف فارسنامه ذیل «ناحیه ٔ شیب کوه لارستان » نویسد: قصبه ٔ این ن...
-
چارک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹چهاریک› čārak ۱. یکچهارم چیزی.۲. یکچهارم من، معادل ده سیر؛ ۷۵۰ گرم.۳. یکچهارم ذرع، معادل چهارگره.
-
چارک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [قدیمی] čārak ۱. رونده.۲. چاووش؛ نقیب قافله.
-
چارک
لهجه و گویش بختیاری
čârak چارک.
-
واژههای مشابه
-
quadrant
چارَک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] هریک از چهار قسمت حاصل از تقسیم قوسهای دندانی بالا و پایین بهوسیلۀ خط میانی
-
first quartile
چارک اول
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] ← چارک پایینی
-
weather quarter
چارَک بادخور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] چارَکی از شنارو یا ناحیهای از دریا در کمان چارَک شناور که در طرف بادخور است
-
upper quartile
چارک بالایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] مقداری که یکچهارم دادهها بزرگتر از آن باشند متـ . چارک سوم third quartile
-
lower quartile
چارک پایینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] مقداری که یکچهارم دادهها کمتر از آن باشند متـ . چارک اول first quartile