کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چارچار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
چارچار
/čārčār/
معنی
۱. برابری؛ همچشمی؛ مقابله.
۲. گفتگو و ستیز.
〈چارچار کردن: (مصدر لازم) [قدیمی، مجاز] ستیزه کردن: ◻︎ تا بر کسی گرفته نباشد خدای خشم / پیش تو ناید و نکند با تو چارچار (منوچهری: ۴۱).
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
چارچار
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) = چهار چهار: روز آخر چلة بزرگ و چهار روز اول چلة کوچک در زمستان که سردترین روزهای سال است .
-
چارچار
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) برابری ، همچشمی .
-
چارچار
لغتنامه دهخدا
چارچار. (اِ مرکب ) بمعنی برابری و هم چشمی و همتائی کردن مخالفین با یکدیگر چنانکه دوچار شدن هم افاده ٔ همین معنی میکند که دو نفر از سویی و دو از سویی و هم چنین است چار از سویی و چار از سویی دیگر که مقابله ٔ مقدمه ٔمقاتله است . (آنندراج ). رجوع به چارچ...
-
چارچار
لغتنامه دهخدا
چارچار. (اِ مرکب ) چهار روز آخر چله ٔ بزرگ (هفتم تا دهم بهمن ماه ).و چهار روز اول چله ٔ کوچک زمستان . (یازدهم تا چهاردهم بهمن ماه ) (از ناظم الاطباء). نام هشت روز از زمستان که چهار روز آن در آخر چله ٔ بزرگ و چهار روز در اول چله ٔ کوچک است . نام هشت ر...
-
چارچار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [قدیمی] čārčār ۱. برابری؛ همچشمی؛ مقابله.۲. گفتگو و ستیز.〈چارچار کردن: (مصدر لازم) [قدیمی، مجاز] ستیزه کردن: ◻︎ تا بر کسی گرفته نباشد خدای خشم / پیش تو ناید و نکند با تو چارچار (منوچهری: ۴۱).
-
چارچار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹چهارچهار› [قدیمی] čārčār چهار روز آخر چلۀ بزرگ و چهار روز اول چلۀ کوچک زمستان که سردترین روزهای زمستان است.
-
واژههای مشابه
-
چارچار زدن
لغتنامه دهخدا
چارچار زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) هرزه و پوچ گفتن . (آنندراج ). بیهوده گفتن . (ناظم الاطباء).
-
چارچار کردن
لغتنامه دهخدا
چارچار کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) برابری و مقابله کردن : تا بر کسی گرفته نباشد خدای خشم پیش تو ناید و نکند با تو چارچار. منوچهری .|| ملاقات کردن . (ناظم الاطباء).
-
واژههای همآوا
-
چار چار
لهجه و گویش بختیاری
čâr čâr چارچار، سردترین روزهاى زمستان درماه بهمن، چهار روز آخر چله بزرگ وچهار روز اول چله کوچک = 7 تا 10 و11 تا 14 بهمن.
-
جستوجو در متن
-
چار چار
لهجه و گویش بختیاری
čâr čâr چارچار، سردترین روزهاى زمستان درماه بهمن، چهار روز آخر چله بزرگ وچهار روز اول چله کوچک = 7 تا 10 و11 تا 14 بهمن.
-
چهارچهار
لغتنامه دهخدا
چهارچهار. [ چ َ / چ ِ چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب )مربع. چهارضلعی . رُباع . || چارچار. چهار روز از آخر چهله ٔ بزرگ و چهار روز از اول چهله ٔ کوچک زمستان که مصادف است با ششم تا چهاردهم بهمن ماه .