کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چاره جویی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
چاره دان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] čāredān دانندۀ راه چاره و علاج؛ آنکه راه علاج دردی یا اصلاح امری را بداند؛ چارهشناس: ◻︎بسا چارهدانا بهسختی بمرد / که بیچاره گوی سلامت ببرد (سعدی۱: ۱۴۰).
-
چاره ساز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) čāresāz ۱. چارهسازنده؛ چارهدان؛ چارهگر؛ چارهکننده: ◻︎ نشاید شدن مرگ را چارهساز / در چاره بر کس نکردند باز (نظامی۶: ۱۱۴۶).۲. از صفات باریتعالی۳. [قدیمی] علاجکننده.
-
چاره سگال
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] čāresegāl چارهسگالنده؛ چارهاندیش؛ چارهجو: ◻︎ چو عاجز شود مرد چارهسگال / ز بیچارگی درگریزد به فال (نظامی۵: ۸۷۴).
-
چاره سنج
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] čāresanj کسی که در کاری بیندیشد و راه چاره را بسنجد و دریابد؛ چارهاندیش: ◻︎ ز شادی به فرزانهٴ چارهسنج / بسی تحفهها داد از مال و گنج (نظامی۶: ۱۱۲۸).
-
چاره شناس
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) čārešenās ۱. ویژگی آنکه چاره و درمان دردی را بشناسد.۲. ویژگی کسی که راه اصلاح امری را بداند.
-
چاره ناپذیر
دیکشنری فارسی به عربی
مستحيل التجنب
-
چاره یافایده
دیکشنری فارسی به عربی
جزمة
-
چاره موقتی
دیکشنری فارسی به عربی
بديل موقة
-
چاره سازی
دیکشنری فارسی به عربی
حل
-
چاره وری
واژهنامه آزاد
مدبری - تدبیر کردن
-
چاره ای
واژهنامه آزاد
راه حلی
-
چاره راست کردن
لغتنامه دهخدا
چاره راست کردن . [ رَ / رِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تدبیر کردن . در صدد اصلاح کاری برآمدن : چو شیرین دید کایشان راستگویندبه چاره راست کردن چاره جویند.نظامی .
-
چاره نا پذیر
دیکشنری فارسی به عربی
امر حتمي , لا غني عنه , محتوم
-
بهترکردن چاره کردن
دیکشنری فارسی به عربی
مساعدة
-
چک و چاره
فرهنگ گنجواژه
علاج.