کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چارمادر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
چارمادر
/čārmādar/
معنی
= چهارمادر: ◻︎ از چارمادر برترم، وز هفتآبا نیز هم / من گوهر کانی بُدم کاینجا به دیدار آمدم (مولوی۲: ۵۴۱).
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
چارمادر
لغتنامه دهخدا
چارمادر. [ دَ ] (اِ مرکب ) کنایه از چارعنصر. (برهان ) (آنندراج ). چهارعنصر. عناصر اربعه . چارآخشیج . امهات اربعه . آب و خاک و باد و آتش . چارآخشیجان : گل آبستن از باد مانند مریم هزاران پسرزاده از چارمادر. ناصرخسرو.تا تربیت کنند سه فرزند کون راترکیب چ...
-
چارمادر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی، مجاز] čārmādar = چهارمادر: ◻︎ از چارمادر برترم، وز هفتآبا نیز هم / من گوهر کانی بُدم کاینجا به دیدار آمدم (مولوی۲: ۵۴۱).
-
جستوجو در متن
-
چهارمادر
لغتنامه دهخدا
چهارمادر. [ چ َ / چ ِ دَ ] (اِ مرکب ) کنایه از چهارعنصر است . چهارآخشیج . || (اِخ ) چهار ستاره ٔ نعش از بنات النعش باشد. رجوع به چارمادر شود.
-
امهات اربعه
لغتنامه دهخدا
امهات اربعه . [ اُم ْ م َ ت ِ اَ ب َ ع َ/ع ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) عناصر اربعه . (از شرح منظومه ٔ حاج ملاهادی سبزواری چ سنگی ص 273). چارمادر. چهارآخشیج . چهارگوهر (باد، خاک ، آب و آتش ). مقابل آباء علوی . امهات حیوان . امهات سفلی . (از فرهنگ فارس...
-
آبستن
لغتنامه دهخدا
آبستن . [ ب ِ ت َ ] (ص ) هر مادینه از انسان و حیوان که بچه در شکم دارد. حامل . حامله . آبست . بارور. باردار. حُبْلی ̍. (دهار). بارگرفته . حمل برداشته : پریچهره آبستن آمد ز مای پسر زاد از این نامور کدخدای . فردوسی .که ازبهر اوازدرِ بستن است همان نیز ب...
-
مریم
لغتنامه دهخدا
مریم . [ م َرْ ی َ ] (اِخ ) نام مادر عیسی مسیح علیه السلام و او دختر عمران بن ماثان و مادرش حِنَّة بود. بعضی نام پدر او را یواکیم نوشته اند. لقبش عذراء و بتول است . مادر عیسی (ع ) دختر عمران و از نسل داود است . برطبق قرآن کریم مادر او پیش از ولادت کو...
-
توان
لغتنامه دهخدا
توان . [ ت ُ / ت َ ] (اِ) قوت . طاقت . (صحاح الفرس ). قوت و قدرت و توانائی باشد. (برهان ). قدرت . (فرهنگ جهانگیری ). توانائی . (فرهنگ رشیدی ). زور و قوت ، و به فتح اول خطاست . (غیاث اللغات ). زور و قوت . تنو و تیو و نیرو مترادف اینند. (شرفنامه ٔ منیر...