کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چارجوی بهشتی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چارجوی بهشتی
لغتنامه دهخدا
چارجوی بهشتی . [ ی ِ ب ِ هَِ ] (اِ مرکب ) چهار نهر، یکی از آب دوم از شیر، سوم از خمر، چهارم از عسل . (آنندراج ). || کنایه از سیحون و جیحون و نیل و فرات .(آنندراج ). || کوثر و سلسبیل و تسنیم و طهور در بهشت . (اقبالنامه چ وحید ص 250) : ز دوزخ مشو تشنه ...
-
واژههای مشابه
-
چارجوی فطرت
لغتنامه دهخدا
چارجوی فطرت . [ ی ِ ف ِ رَ ] (اِ مرکب ) عناصر اربعه . (آنندراج ). || چهار مزاج انسانی یعنی دموی و صفراوی و بلغمی و سودائی . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
چهارجوی بهشتی
لغتنامه دهخدا
چهارجوی بهشتی . [ چ َ / چ ِ ی ِ ب ِ هَِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از جویهای بهشت است . رجوع به چارجوی بهشتی شود.