کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چارتکبیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
چارتکبیر
/čārtakbir/
معنی
= چهارتکبیر: ◻︎ من همان دم که وضو ساختم از چشمهٴ عشق / چارتکبیر زدم یکسره بر هرچه که هست (حافظ: ۵۸).
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
چارتکبیر
لغتنامه دهخدا
چارتکبیر. [ ت َ ] (اِ مرکب ) نماز میت درمذهب اهل سنت . نماز جنازه . نمازی در مذهب اهل سنت وجماعت . نمازی که بمذهب اهل سنت بر جسد میت گزارند. نماز مخصوص جنازه که فقط چهار تکبیر دارد. || کنایه از ترک چیزی است ، چه این کنایه است به نماز جنازه چرا که در ...
-
چارتکبیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. عربی] [قدیمی] čārtakbir = چهارتکبیر: ◻︎ من همان دم که وضو ساختم از چشمهٴ عشق / چارتکبیر زدم یکسره بر هرچه که هست (حافظ: ۵۸).
-
جستوجو در متن
-
چار سلطان
لغتنامه دهخدا
چار سلطان . [ س ُ ] (اِ مرکب )ظاهراً در این شعر منظور چاردرویش است : بدان چار سلطان درویش نام شده چارتکبیر دولت تمام . نظامی .و رجوع به چار درویش شود.
-
چهارتکبیر
لغتنامه دهخدا
چهارتکبیر. [ چ َ / چ ِ ت َ] (اِ مرکب ) چهار بار اﷲ اکبر گفتن . || اشاره است به نماز میت که در آن چهار تکبیر بایستی بگویند و این نماز خاص اهل سنت و جماعت است . چه در مذهب شیعه در نماز میت بایستی پنج تکبیر گفت . || کنایه از ترک چیزی است . رجوع به چارتک...
-
چار تکبیر کردن
لغتنامه دهخدا
چار تکبیر کردن . [ ت َ ک َ دَ ](مص مرکب ) نماز جنازه کردن . (آنندراج ) : هر که در میدان عشق نیکوان گامی نهادچارتکبیری کند بر ذات او لیل و نهار. سنائی .قبله ٔ روی ترا هر که شبی برد نمازچار تکبیر، دگر روز برین پنج کند. انوری .چار تکبیر بر آن حضرت کرد و...
-
چار تکبیر زدن
لغتنامه دهخدا
چار تکبیر زدن . [ ت َ زَ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از نماز جنازه هم هست که بعد از آن میت را وداع کنند. (برهان ). نماز جنازه کردن زیرا که در نمازجنازه چهار تکبیر مقرر است . (آنندراج ) : هر دم از ماتم برگی نتوان آه کشیدچار تکبیر بر این نخل خزان دیده زدیم ....
-
ایلدگز
لغتنامه دهخدا
ایلدگز. [ دُ گ ُ] (اِخ ) اتابک اعظم شمس الدین (جلوس 531، فوت 568 هَ. ق .) وی مؤسس سلسله ٔ اتابکان آذربایجان است . در آغاز غلامی بود از آن سلطان مسعود سلجوقی و در دستگاه او تربیت و ترقی یافت تا به رتبه ٔ امارت رسید. حکومت آذربایجان یافت و پس از جلوس ...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابی حامد کرمانی ملقب به افضل الدین . هدایت در مجمعالفصحاء (ج 1 ص 94) آرد: از فضلای گرانمایه و مترسلین بلندپایه ٔ عهد خود بوده است . موطنش بر دسیر و کوبنان [ کوه بنان ] و در آنولایت بعلم و فضل و حکمت طبیعی نادره ٔ دوران . د...
-
تکبیر
لغتنامه دهخدا
تکبیر. [ ت َ ] (ع مص ) بزرگ و کلان گردانیدن چیزی را و بزرگ شمردن آن را و به بزرگی صفت کردن آن را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بزرگ گردانیدن چیزی را. (از اقرب الموارد). بزرگ شمردن و به بزرگی صفت کردن . (آنندراج ). بزرگ داشتن . (زوزنی ). || خدای را ...