کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چاربندی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
چاربندی
/čārbandi/
معنی
= چهاربندی
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
چاربندی
لغتنامه دهخدا
چاربندی . [ ب َ ] (اِ مرکب ) ریسمان یا طنابی که طفل نوآموز را که میخواهد سوار کاری بیاموزد بدان وسیله به اسب می بندند : دو دری شدچو کوی طراران چاربندی چو بند عیاران .نظامی . || زنبیل و توشه دان . (ناظم الاطباء). چنته مانندی است که مسافر به پشت بسته د...
-
چاربندی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت نسبی، منسوب به چاربند) [قدیمی] čārbandi = چهاربندی
-
جستوجو در متن
-
دودری
لغتنامه دهخدا
دودری . [ دُ دَ ] (ص نسبی ) دودره . دارای دو در : دودری شد چو کوی طراران چاربندی چو بند عیاران .نظامی .
-
چهاربندی
لغتنامه دهخدا
چهاربندی . [ چ َ / چ ِ ب َ ] (ص نسبی ، اِ مرکب ) توبره ٔ پشتی که چهاربند دارد و مسافران پیاده و روستائیان آن را به پشت بندند. (فرهنگ فارسی معین ). || ریسمانی که سوار تازه کار را با آن بر اسب بندند تا سوارکاری بیاموزد. رجوع به چاربندی شود.
-
چاربند
لغتنامه دهخدا
چاربند. [ ب َ ] (اِ مرکب ) کنایه از دنیا و عالم باشد. (برهان ) (آنندراج ). || کنایه از عناصر اربعه میباشد. (آنندراج ) : برون جست از این گنبد چاربندفرس راند بر هفت چرخ بلند. نظامی . || چهار مفصل که دو دست و دو پای را به تن پیوندد. مفصل دو دست و دو پا ...
-
عیار
لغتنامه دهخدا
عیار. [ ع َی ْ یا ] (ع ص ) بسیار آمدوشدکننده و گریزنده و مرد تیزخاطر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مرد بسیار آمدوشدکننده و ذکی . (از اقرب الموارد). || بسیارگشت و بهر سو رونده در چراگاه . (منتهی الارب ). بسیار گشت کننده . (ناظم الاطباء). آنکه بهر سو...