کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چاربالشت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چاربالشت
لغتنامه دهخدا
چاربالشت . [ ل ِ ] (اِ مرکب ) مسند سلاطین . (برهان ) (آنندراج ). || دنیا. (برهان ) (آنندراج ). || عناصر اربعه . (برهان ). و رجوع به چاربالش و چهاربالش و چهار بالشت شود.
-
جستوجو در متن
-
چاربالش
لغتنامه دهخدا
چاربالش . [ ل ِ ] (اِ مرکب ) مسند و وساده ای که پادشاهان و صدور و اکابر بر آن نشینند و بر آن تکیه کنند. (ناظم الاطباء). مسندی را گویند که پادشاهان و صدور و اکابر برآن نشینند. (برهان ). مسند ملوک و اکابر از این جهت که ظاهراً سابق تکیه ٔ کلانی که حالا ...
-
بالش
لغتنامه دهخدا
بالش . [ ل ِ ] (اِ) بالشت . تکیه که زیر سر نهند. ودر جواهرالحروف نوشته مأخوذ از بال که بمعنی پرهای بازوی مرغان است ، چه در اصل وضع از پر مرغان می آکندند. (از آنندراج ). یا آنکه مأخوذ از بالیدن بمعنی افزودن است ، چون زیر سر نهادن تکیه موجب افزایش خو...