کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چارابرو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
چارابرو
/čār[']abru/
معنی
نوجوانی که تازه پشت لبش موی درآورده؛ نوخط؛ جوان زیبا که در پشت لب او بهاندازۀ ابرو موی درآمده است: ◻︎ بلاست عاشقی نوخطان چارابرو / ز چار موجهٴ دریا نجات ممکن نیست (صائب: لغتنامه: چارابرو).
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
چارابرو
لغتنامه دهخدا
چارابرو. [ اَ ] (ص مرکب ) نوخط که پشت لب او بحد موی ابرو برآمده است . آنکه خط پشت لب او دمیده است . شاهدی که خط بر پشت لب دارد. کنایه از معشوق نوخط. (آنندراج ). امردی که تازه بروت وی سبز شده باشد. (ناظم الاطباء) : عشق افزون می شود چون حسن میگردد زیاد...
-
چارابرو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹چهارابرو› [قدیمی، مجاز] čār[']abru نوجوانی که تازه پشت لبش موی درآورده؛ نوخط؛ جوان زیبا که در پشت لب او بهاندازۀ ابرو موی درآمده است: ◻︎ بلاست عاشقی نوخطان چارابرو / ز چار موجهٴ دریا نجات ممکن نیست (صائب: لغتنامه: چارابرو).
-
چارابرو
لهجه و گویش تهرانی
دارای ابروی پهن
-
واژههای مشابه
-
چارابرو شدن
لغتنامه دهخدا
چارابرو شدن . [ اَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) دمیدن موی بر پشت لب . رجوع به چار ابرو شود.
-
واژههای همآوا
-
چار ابرو
لهجه و گویش تهرانی
خالکوبی بالای ابرو
-
جستوجو در متن
-
چهارابرو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی، مجاز] ča(ā)hār[']abru =چارابرو
-
چهارابرو
لغتنامه دهخدا
چهارابرو. [ چ َ / چ ِ اَ ] (ص مرکب ) شاهدی که خط پشت لب وی دمیده باشد || یک قسم از قلندران که موهای ریش و بروت و ابرو را میتراشند. رجوع به چارابرو شود. || (اِخ ) صفتی برای بهمن ذوالحاجب . بهمن جادویه . بهمن چارابرو.
-
چهارابرو شدن
لغتنامه دهخدا
چهارابرو شدن . [ چ َ / چ ِ اَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) دمیدن موی بر پشت لب . رجوع به چارابرو و چهارابرو شود.