کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چادر زدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
چادر لاجوردی
لغتنامه دهخدا
چادر لاجوردی . [ دَ / دُ رِ وَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از آسمان . (آنندراج ). || کنایه ازشب . (آنندراج ). || کنایه از سبزه زار. (آنندراج ). || کنایه از چار عناصر. (انجمن آرا). || کنایه از چار ستاره ٔ نعشی که گرد قطب باشند. (انجمن آرا). رجوع ب...
-
چادر نیلی
لغتنامه دهخدا
چادر نیلی . [ دَ / دُ رِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) چادر نیلگون . چادر کحلی . || کنایه است از آسمان .
-
چادر یزدی
لغتنامه دهخدا
چادر یزدی . [ دَ / دُ رِ ی َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نوعی از چادر سپید مخصوص زنان یزد که در وقت بیرون آمدن از خانه بسر کشند. (آنندراج ). حجاب سفیدی مخصوص زنان یزد و کرمان که در وقت بیرون شدن از خانه بسر کشند. (ناظم الاطباء). || نوعی از قماش خوب و ل...
-
پیروزه چادر
لغتنامه دهخدا
پیروزه چادر. [ زَ / زِ دَ / دُ ] (اِ مرکب ) کنایه از فلک باشد. (آنندراج ). کنایه از آسمان و فلک است . (برهان ).
-
سیاه چادر
لغتنامه دهخدا
سیاه چادر. [ دُ ] (اِ مرکب ) خیمه و خانه ٔ مردم صحرانشین . (ناظم الاطباء). چادرهای ایلی .
-
فیروزه چادر
لغتنامه دهخدا
فیروزه چادر. [ زَ / زِ دَ / دُ ] (اِ مرکب ) پیروزه چادر. (فرهنگ فارسی معین ). فلک . آسمان .
-
سیاه چادر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹سیهچادر› [فارسی. سنسکریت] siyāhčādor خیمههای تیرهرنگ که صحرانشینان و دامداران در صحرا برای خود برپا میکنند؛ سیاهخیمه؛ سیاهخانه؛ سیهخانه؛ چادر سیاه.
-
پیروزه چادر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. سنسکریت] [قدیمی، مجاز] piruzečādor ۱. خیمۀ پیروزهرنگ.۲. [مجاز] آسمان.
-
چادر صحرایی
دیکشنری فارسی به عربی
سرادق
-
چادر نشین
دیکشنری فارسی به عربی
بدوي
-
چادر بزرگ
دیکشنری فارسی به عربی
خيمة
-
دستک چادر
لهجه و گویش تهرانی
دستگیره چادر
-
چادر چاقچور
لهجه و گویش تهرانی
چادر و چاقچور ، شلواری مانند که دو پا در داخل آن رفته و به شکم میبندند.
-
چادر چرخی
لهجه و گویش تهرانی
نوعی چادر زنانه
-
چادر سفید
لهجه و گویش تهرانی
چادر سفید رنگ زنان برای داخل خانه