کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چاخو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
چاخو
/čāxu/
معنی
= چاهخو
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
چاخو
لغتنامه دهخدا
چاخو. (اِخ ) قریه ای نزدیک بیجار گروس . (ناظم الاطباء).
-
چاخو
لغتنامه دهخدا
چاخو. (نف مرکب ) چاه خو. چاه کن . مقنی .
-
چاخو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [قدیمی] čāxu = چاهخو
-
واژههای مشابه
-
چاه چاخو
لغتنامه دهخدا
چاه چاخو. (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان مؤمن آباد بخش درمیان شهرستان بیرجند که در 38 هزارگزی جنوب باختری در میان و 4 هزارگزی باختر شوسه ٔ عمومی بیرجند بزاهدان واقع شده . جلگه و گرمسیر است و9 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
واژههای همآوا
-
چا خو
واژهنامه آزاد
چاه کن
-
جستوجو در متن
-
چاهکن
واژگان مترادف و متضاد
۱. چاهجو ۲. مقنی، چاهخو، چاخو، چخو ۳. کننده چاه
-
چاهخو
فرهنگ فارسی معین
(ص فا.) = چاخو: کسی که پیشه اش کندن چاه یا لاروبی کاریز یا تنقیة مستراح است ، مقنی ، چاه کن .
-
چاخوره
لغتنامه دهخدا
چاخوره . [ رَ / رِ ] (نف مرکب ) نقّاب ، حفّار. ج ، چاخورگان . رجوع به چاخو و چاخوئی شود.
-
کماسه
لغتنامه دهخدا
کماسه . [ ک ُ س َ / س ِ ] (ص ، اِ) کاریزکن و چاه جوی را گویند. (برهان ). کاریز کن . (آنندراج ). کاریز کن و چاخو. (ناظم الاطباء). جهانگیری نیز در این معنی گویند: «کاریز کن باشد و آن را کمانه نیز گویند» و به این معنی «کماسه » تصحیفی است از «کمانه ، کار...
-
کتکن
لغتنامه دهخدا
کتکن . [ ک َ ک َ ] (نف مرکب ) چاه جوی را گویند که کاریزکن باشد. (برهان ). کاریزکن . (فرهنگ جهانگیری ) (ناظم الاطباء). چاه کن . (آنندراج ). چاخو. کاریزکننده . شاید این کلمه تصحیف کَنکَن بمعنی کان کن باشد و امروز هم این لفظدر فارسی متداول است . (یادداش...
-
چاهجو
لغتنامه دهخدا
چاهجو. (اِ مرکب ) قلابی باشد که بدان چیزی که بچاه افتد برآرند. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). قلابی که بدان چیزی که در چاه افتد بیرون میاورند (فرهنگ نظام ). بمعنی چاهیوز است . (برهان ) (آنندراج ). چاهیوز نیز گویند. (ناظم الاطباء) : چاهجوئی ز سر ...
-
کهنکین
لغتنامه دهخدا
کهنکین . [ ک َ ] (ص ، اِ) به زبان محلی کرمانی به معنی مقنی و چاخو است . (حاشیه ٔ المضاف الی بدایع الازمان چ عباس اقبال ص 42). کاریزکن . چاه کن : آنچه از فروع و مرافق عمل دیوان کرمان یافت همه فنا کرد... یا به گل کار و کهنکین داد. (المضاف الی بدایع الا...