کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چاخان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
چاخان
/čāxān/
معنی
۱. تملق؛ چاپلوسی.
۲. (صفت) متملق؛ چاپلوس؛ خوشامدگو؛ زبانباز.
۳. (صفت) لافزن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. پشتهمانداز، حراف، حقهباز، شارلاتان، گزافه، لاف، لافزن، گزافهگویی، گزافهگو، خشتمال
۲. دروغگو، دروغزن، دروغباف
۳. دروغ، حرفمفت
دیکشنری
braggart, blarney, boaster, boastful, boastfulness, braggadocio, bragger, flatterer, flatulent, jive, loudmouth, magniloquent, malarkey or malarky, name-dropper, popinjay, pseudo, talk, vainglorious, wind
-
جستوجوی دقیق
-
چاخان
واژگان مترادف و متضاد
۱. پشتهمانداز، حراف، حقهباز، شارلاتان، گزافه، لاف، لافزن، گزافهگویی، گزافهگو، خشتمال ۲. دروغگو، دروغزن، دروغباف ۳. دروغ، حرفمفت
-
چاخان
فرهنگ فارسی معین
[ تر. ] (ص .) دروغگو، حقه باز.
-
چاخان
لغتنامه دهخدا
چاخان . (ترکی ، ص ) متملق . چاپلوس . با زرنگی و زیرکی . حقه باز. لافی . لاف زن . شارلاتانی در گفتار.زبان بازی . آنکه به تندی و چابکی گوید در فریفتن تو آنچه در دل ندارد. خوش محاوره . زبان آور. خوش آمدگو.
-
چاخان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] [عامیانه] čāxān ۱. تملق؛ چاپلوسی.۲. (صفت) متملق؛ چاپلوس؛ خوشامدگو؛ زبانباز.۳. (صفت) لافزن.
-
چاخان
دیکشنری فارسی به عربی
خدعة , متبجح , مشعوذ
-
واژههای مشابه
-
علی چاخان ،اصغر چاخان
لهجه و گویش تهرانی
لقب دروغگو
-
چاخان پاخان
لغتنامه دهخدا
چاخان پاخان . (اِ مرکب ، از اتباع ). سخنان دروغین و بیهوده .
-
چاخان کردن
لغتنامه دهخدا
چاخان کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) گول زدن . فریفتن . چاپلوسی کردن . بدروغ و ریا سخنی گفتن یا کسی را ستودن .
-
چاخان بازی
لغتنامه دهخدا
چاخان بازی . (حامص مرکب ) تملق گویی . حقه بازی . شارلاتانی . چرب زبانی و خوش آمدگویی . عمل اشخاص چاخان .
-
چاخان کردن
دیکشنری فارسی به عربی
بخار
-
چاخان،()کردن
لهجه و گویش تهرانی
دروغ،دروغ گفتن.علی ()=کسی که بدروغگویی مشهور است
-
چاپ و چاخان
لغتنامه دهخدا
چاپ و چاخان . [ پ ُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) دروغ و فریب .
-
چاپ و چاخان
فرهنگ گنجواژه
دروغ و فریب.