کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چائی چی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چائی چی
لغتنامه دهخدا
چائی چی . (ص مرکب ) رجوع به «چای چی » شود.
-
واژههای مشابه
-
چائی پزخانه
لغتنامه دهخدا
چائی پزخانه . [پ َ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) رجوع به «چای پزخانه » شود.
-
چائی جان
لغتنامه دهخدا
چائی جان . (اِخ ) محلی در راه رامسر به رشت . رجوع به چایجان شود.
-
چائی دارچین
لغتنامه دهخدا
چائی دارچین . (اِ مرکب ) رجوع به «چای دارچین » شود.
-
چائی صافی
لغتنامه دهخدا
چائی صافی . (اِ مرکب ) رجوع به «چای صافی » شود.
-
چائی کار
لغتنامه دهخدا
چائی کار. (نف مرکب ) زارع چای . || (اِخ ) لقب شاهزاده کاشف السلطنه که به زمان سلطنت مظفرالدین شاه بذر چای و کشت آن را از چین به ایران آورد و در لاهیجان بار اول کشت چای کرد و در این امر دچار مشقات و رنج های بسیار شد. مقبره ٔ او در لاهیجان است . رجوع ب...
-
چائی کاری
لغتنامه دهخدا
چائی کاری . (حامص مرکب ) رجوع به «چای کاری » شود.
-
خاکه چائی
لغتنامه دهخدا
خاکه چائی . [ ک َ / ک ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خرده ٔ چائی . ریزه ٔ چائی . چائی که از پرویزن های ریز بدر تواند آمد.