کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پی پی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پی پی
واژهنامه آزاد
(زبان بچه ها) همان مدفوع است.
-
پی پی
واژهنامه آزاد
پی پی(بدون هیچ اعرابی.همه با ساکن)همان مدفوع است.اسم شهری مدفوع.
-
واژههای مشابه
-
footing
پِی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی عمران] عضوی از سازه که بار دیوار یا ستون را به خاک منتقل کند
-
پِى
لهجه و گویش بختیاری
pey 1. ردِ پا؛ 2. رگِ پشتِ پا؛ 3. پایه بنا.
-
پى
لهجه و گویش بختیاری
pi پیه، چربى.
-
فرّخپی
فرهنگ نامها
(تلفظ: farrox pey) (در قدیم) (به مجاز) خوش قدم و خوش یمن ؛ نیک بخت و کامروا .
-
neuron
پییاخته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] هریک از یاختههای انتقالدهندۀ شبکۀ عصبی موجودات زنده متـ . یاختۀ عصبی
-
neuroplasm
درونپی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] درونمیانیاختۀ یک یاختۀ عصبی
-
neurite 1
پیشاخه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] ← عصبشاخه
-
dessert
پیغذا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] هرنوع خوردنی که بعد از غذای اصلی خورده شود
-
amaurotic
پیکور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] فرد دچار پیکوری
-
amaurosis
پیکوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] نوعی کوری که در آن هیچ ضایعۀ نمایانی در چشم دیده نمیشود
-
combined footing
پِی مرکب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی عمران] چند پِی مرتبط با هم که بار چند ستون را تحمل کنند
-
single footing
پِی منفرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی عمران] نوعی پِی که بار یک ستون را به خاک منتقل کند