کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیگیری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پیگیری
/peygiri/
معنی
تعقیب؛ دنبال کردن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
پیجویی، تعاقب، تعقیب، ردجویی، ردگیری، سراغ
فعل
بن گذشته: پیگیری کرد
بن حال: پیگیری کن
دیکشنری
follow-up, perseverance, proceeding, prosecution, pursuance, pursuit
-
جستوجوی دقیق
-
پیگیری
واژگان مترادف و متضاد
پیجویی، تعاقب، تعقیب، ردجویی، ردگیری، سراغ
-
پیگیری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) peygiri تعقیب؛ دنبال کردن.
-
پیگیری
دیکشنری فارسی به عربی
مسعي
-
پیگیری
واژهنامه آزاد
تعقیب ، دنبال کردن
-
پیگیری
واژهنامه آزاد
دنبال کردن.
-
واژههای مشابه
-
پیگیری کردن
دیکشنری فارسی به عربی
تابع (فعل ماض)
-
واژههای همآوا
-
پی گیری
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (حامص .) 1 - تعقیب ، دنبال . 2 - ادامه دادن .
-
پی گیری
لغتنامه دهخدا
پی گیری . [ پ َ / پ ِ ] (حامص مرکب ) عمل پی گیر. تعقیب . مداومت . اصرار. || برداشتن رد پای .
-
جستوجو در متن
-
تعاقب
واژگان مترادف و متضاد
۱. پیگیری ۲. تعقیب، دنبال ۳. پیگیری کردن، دنبال کردن ≠ رها کردن
-
aftervision
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیگیری
-
purs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیگیری
-
rappelled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیگیری شد