کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیکرنمای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پیکرنمای
لغتنامه دهخدا
پیکرنمای . [ پ َ ک َ ن ُ / ن ِ / ن َ ] (نف مرکب ) نماینده و نشان دهنده ٔ پیکر : چو پیکر برانگیخت پیکرنمای شه از پیش پیکر تهی کرد جای .نظامی .
-
جستوجو در متن
-
animalist
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حیوانات اهلی، پیکرنمای جانوران، نقاش جانور، مصور حیوانات، معتقد به حیوان صفتی انسان