کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیچ وخم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
پیچ شاتون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] ← پیچ دستهپیستون
-
Pandanus
پیچ کاجی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] سردهای از پیچکاجیسانان با حدود600 گونۀ شناختهشدۀ درختچهای کوتاه به ارتفاع کمتر از یک متر یا درختی متوسط تا ارتفاع 20 متر با تاجپوشی گسترده و رشدی متوسط؛ تنۀ تنومند آنها دارای انشعابات بسیاری است که اثرات متعدد برگ گرداگر...
-
Pandanaceae
پیچکاجیان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] تیرهای از پیچکاجیسانان درختچهای یا درختی دوپایه با ریشههای هوایی با حدود چهار سرده و 700 گونه که در نواحی ساحلی یا باتلاقی گرمسیری یا نیمهگرمسیری برّ قدیم میرویند؛ این گیاهان در مجمعالجزایر مالایی و ملانِزی و ماداگاسک...
-
reverse turn
پیچ معکوس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-پروتگانشناسی] مشخصهای ساختاری که به رشتۀ پلیپپتیدی امکان تغییر جهت 180 درجه میدهد
-
mooring screw,screw anchor
پیچ مهار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] میلهای پیچمانند که برای مهار شناور بدون استفاده از لنگر یا بستن شناوهها/ بویهها به کف نرم رودخانه یا دریاچهها به کار میرود
-
helicoid
پیچوار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] رویهای حاصل از حرکت یک خم مسطح یا نامسطح که حول خط ثابتی دوران میکند و درعینحال، در راستای آن خط انتقال مییابد بهطوریکه نسبت آهنگ دوران و آهنگ انتقال ثابت است
-
dutch roll
پیچوتاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] نوسان عرضی هواگَرد که ترکیبی از دو حرکتِ غلت و انحرافِ سمت (yaw) است
-
cross in the hawse
دوزنجیرتکپیچ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] حالتی از دوزنجیرپیچ که در آن شناورِ درلنگر 180 درجه چرخیده باشد متـ . تکپیچ cross
-
orbitread machine
رویهپیچ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] دستگاهی مرکب از یک رانشگر (extruder) و پیچنده که نوار لاستیکی خام را به دور مَنجید میپیچاند تا رویۀ کاملی تشکیل شود
-
انگشت پیچ
فرهنگ فارسی معین
(اَ گُ) 1 - (ص مر.) هر چیز غلیظ و سفت مانند عسل ، شیره . 2 - معارض ، مخالف . 3 - انعام اندک . 4 - (اِمر.) شرط ، پیمان . 5 - نوعی حلوا. 6 - نوعی گز به صورت شیرة سفید رنگ غلیظ و چسبنده .
-
پیچ واپیچ
فرهنگ فارسی معین
(ص مر.) 1 - با پیچ های بسیار، دارای پیچ و خم . 2 - خم اندر، شکن در شکن .
-
پیچ گوشتی
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) ابزاری است که به وسیلة آن پیچ ها را باز می کنند.
-
نواله پیچ
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص فا.) 1 - لقمه دهنده . 2 - احسان کننده .
-
نی پیچ
فرهنگ فارسی معین
(نِ یا نَ) (اِمر.) لولة ساخته از مفتول یا غیره که بر او آن پوست یا پارچه گرفته ، یک سر آن به قلیان متصل است و سر دیگر به دهان (به هنگام کشیدن قلیان ).
-
عنان پیچ
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع - فا. ] (ص فا.) سوارکار چیره دست .