کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیچۀ توازن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
balance coil
پیچۀ توازن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] سیملولهای با هستۀ آهنی و پیچهای قابلتنظیم برای تبدیل مدار دوسیمی به مدار سهسیمی
-
واژههای مشابه
-
پیچه
واژگان مترادف و متضاد
۱. برقع، حجاب، روبند، نقاب ۲. زلف، گیسو، مرغول ۳. پیشانی
-
پیچه
فرهنگ فارسی معین
(چِ) (اِ.) 1 - نوعی روبند بافته شده از موی یال و دم اسب به رنگ سیاه که زنان بر چهره می زنند، نقاب ، حجاب . 2 - گیس عاریه . 3 - سایبان بالای در.
-
پیچه
لغتنامه دهخدا
پیچه . [ چ َ / چ ِ ] (اِ) قسمی روی بند از موی سیاه بافته . روبند زنان بافته از موی یال و دم اسب برنگ سیاه . روی بند و نقاب از موی دم و یال اسب . نقاب زنان از موی دم اسب بافته . روبند موئینه . چیزی مربع مستطیل شکل از موی یال اسب بافته که بعض زنان خاصه...
-
پیچه
لغتنامه دهخدا
پیچه . [ چ َ / چ ِ ] (اِ) لبلاب . (دهار). پیچک . (جهانگیری ). گیاهی که بر درخت پیچد و عربان لبلاب و عشقه گویندش . فرغند. غساک ، گیاهی که بیخ ندارد و بدرختی که درپیچد خشک گرداند. آن را غساک و فرغند و نویچ نیز گویند و بتازیش عشقه و لبلاب نامند و در هند...
-
پیچه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹پیچک› piče روبندۀ زنان به رنگ سیاه که از یال و دم اسب بافته میشود و بعضی زنان مسلمان در خارج از منزل به چهرۀ خود میزنند.
-
پیچه
لهجه و گویش تهرانی
پوشیه ، روبنده
-
پیچه
واژهنامه آزاد
این کلمه می تواند به جای ساندویچ به کار رود. پیچه به نانی گفته می شود که غذایی در میان آن بگذارند و به شکل لوله بپیچند
-
عشق پیچه
لغتنامه دهخدا
عشق پیچه . [ ع ِ ق ِچ َ / چ ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) عشق پیچان که نباتی است . (از غیاث اللغات ). رجوع به عشق پیچان شود.
-
cryogenic coil
زمپیچه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] پیچهای که برای کاهش مقاومت الکتریکیاش آن را تا دماهای بسیار پایین سرد میکنند
-
coil
پیچه 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] چند دور سیم پیچیدهشده که برای ایجاد خاصیت القایی در مدارهای الکتریکی به کار رود
-
helix
پیچه 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] خمی واقع بر یک استوانه یا مخروط که مولدهای استوانه یا مخروط را با زاویۀ ثابتی قطع میکند
-
roll 1
پیچه 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] کالایی با بستهبندی حلقوی
-
induction coil
پیچۀ القا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مبدل افزایندۀ ولتاژ بالا که میتواند جریان مستقیم را به جریان متناوب تبدیل کند