کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیچنده سر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پیچنده سر
لغتنامه دهخدا
پیچنده سر. [ چ َ دَ / دِ س َ ] (ص مرکب ) آنکه سرپیچی کند. عاصی . || فریبنده . از راه گرداننده : جهان یک نواله ست پیچنده سردروگاه حلوا بود گه جگر.نظامی .
-
جستوجو در متن
-
مزمل
لغتنامه دهخدا
مزمل . [ م ُ زَم ْ م ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از تزمیل . در پیچنده به جامه و پنهان کننده خود را. (از منتهی الارب ). جامه در سرآورده . مدثر. (السامی ص 35 س 4 چ بنیاد فرهنگ ). جامه به سر درکشیده . (مهذب الاسماء). به جامه پیچیده . (شعوری ). در جامه پیچنده خ...
-
مؤطر
لغتنامه دهخدا
مؤطر. [ م ُ ءَطْ طِ ] (ع ص ) مایل گرداننده و خم دهنده . (از منتهی الارب ، ماده ٔ اطر). || پی پیچنده بر سر سوفار تیر. (از منتهی الارب ).
-
گردون گرای
لغتنامه دهخدا
گردون گرای . [ گ َ گ َ ] (نف مرکب ) پیچنده ٔ آسمان و کنایه از توانا و کسی که آسمان را مسخر کند. و صاحب آنندراج آرد: کنایه از طالب علو ترقی یا اینکه گردون به کام او گردد. (آنندراج ) : سر گردنان شاه گردون گرای ز پرگار موکب تهی کرد پای . نظامی .|| مردم ...
-
گوش پیچ
لغتنامه دهخدا
گوش پیچ . (نف مرکب ) پیچنده ٔ گوش . پیچنده ٔ گوش و تاب دهنده ٔ آن تأدیب یا سیاست را. گوشمال دهنده : چو گشت آسمانم چنین گوش پیچ نباید برآوردن آواز هیچ . نظامی . || (حامص مرکب ) گوشمال . (برهان ) (غیاث ). سیاست و یا گوشمال . (ناظم الاطباء). برای تأدی...
-
کرس
لغتنامه دهخدا
کرس . [ ک ُ رَ ] (اِ) چرک و شوخ . (فرهنگ اسدی نخجوانی ). چرک و ریم اندام باشد و بعضی به ضم اول و ثانی دانسته اند. (از برهان ).ریم و چرک بر تن و جامه . (صحاح الفرس ) : سر بتاب از حسد وگفته ٔ پر مکر و فریب برکش از گردنت این جامه ٔ پر کرس و کریب . ناصرخ...
-
پیچان
لغتنامه دهخدا
پیچان . (نف ، ق ) صفت فاعلی بیان حالت در حال پیچیدن . پیچنده : بخوردند و کردند آهنگ خواب بسی مار پیچان برآمد ز آب . فردوسی .همی زور کرد آن بر این این بر آن گرازان و پیچان دو مرد جوان . فردوسی .سرمژه چون خنجر کابلی دو زلفش چو پیچان خط بابلی . فردوسی ....
-
پیچک
لغتنامه دهخدا
پیچک . [ چ َ ] (اِ مصغر) پیچ کوچک . پیچ خرد. || (اِ مرکب ) پیچ . داردوست . کتوس (در بعضی نقاط شمالی ایران ) . مهربانک . عشق پیچان . قسمی لبلاب . انواع گلها که بر درخت یا ستونی پیچیده و بالا روند. نوع گیاهها که بر درختان برروند و زینتی باشند. نامی که ...
-
پیچ
لغتنامه دهخدا
پیچ . (اِ) اسم از مصدر پیچیدن . هر یک از خمهای چیزی بر روی خویش گردیده . گردش . گشت . خمیدگی . کجی . چرخ . ثنی . مطوی . عطف . تاب . خم . تا. انثناء. حلقه . شکن . تای . ماز : سیه زلف آن سرو سیمین من همه تاب و پیچست و جعد و شکن . فرخی .بحلقه کرده همی ز...
-
شمشیرزن
لغتنامه دهخدا
شمشیرزن . [ ش ِ / ش َ زَ ] (نف مرکب ) زننده ٔ شمشیر. آنکه در شمشیر زدن مهارت دارد. (فرهنگ فارسی معین ). دلاور. بهادر. جنگی . جنگ آزموده . پهلوان . غازی . (فرهنگ فارسی معین ) (ناظم الاطباء) : نشسته به کابل یل پیلتن گرفته جهان ترک شمشیرزن . فردوسی .ابا...
-
ناهموار
لغتنامه دهخدا
ناهموار. [ هََ م ْ ] (ص مرکب ) غیرمسطح . درشت . دارای پستی و بلندی . (ناظم الاطباء). پر نشیب و فراز. (آنندراج ) (غیاث اللغات ). ناصاف . خشن . زمخت . قلمبه . ناخار. درشتناک . حزن : نشیب هاش چو چنگال های شیر درازفرازهاش چو پشت پلنگ ناهموار. فرخی .آب را...
-
نیلوفر
لغتنامه دهخدا
نیلوفر. [ ف َ ] (اِ) نیلوفر معمولی یا نیلوفر آبی گیاهی است از تیره ٔ نیلوفرهای آبی که نزدیک به تیره ٔ آلاله ها است . این گیاه آبزی است و در مناطق گرم و معتدل می روید. برگهایش قلبی شکل و مسطح است . درازای دمبرگ طویل است و برگها در سطح آب شناورند. این ...
-
مار
لغتنامه دهخدا
مار. (اِ) معروف است که به زبان عربی حیه گویند. (برهان ). حیه . (ترجمان القرآن ). حیوانی دراز و خزنده و بی دست و پای که به تازی حیه گویند. ج ، ماران . (ناظم الاطباء). پهلوی «مار» ، سانسکریت ، «ماره » ، این کلمه ٔ سانسکریت بمعنی میراننده و کشنده است ، ...
-
لوبیا
لغتنامه دهخدا
لوبیا. (اِ) لوبیاء . لوباء. (منتهی الارب ). از گیاهان دو لپه ای و از تیره ٔ پروانه داران و از دسته ٔ لوبیاها . این دسته اغلب ساقه های پیچنده و غلاف های دراز و دانه های بسیار دارند. (گیاه شناسی گل گلاب ص 221). دانه ای است چون نخود، لکن کشیده و کم حجم ...