کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیچش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پیچش
/pičeš/
معنی
۱. پیچخوردگی؛ پیچیدگی؛ پیچ خوردن.
۲. (پزشکی) اسهال یا حالتی شبیه اسهال که در رودهها پدید آید؛ دلپیچه؛ دلپیچا.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. انحراف، پیج، خم، خمیدگی، کجی، گردش
۲. ابهام، پیچیدگی، تعقید، غموض
۳. دلپیچه، شکمروش
۴. انعکاس، پژواک، طنین
۵. تحریر
دیکشنری
rolling, screw, skew, spin, turn, twist
-
جستوجوی دقیق
-
پیچش
واژگان مترادف و متضاد
۱. انحراف، پیج، خم، خمیدگی، کجی، گردش ۲. ابهام، پیچیدگی، تعقید، غموض ۳. دلپیچه، شکمروش ۴. انعکاس، پژواک، طنین ۵. تحریر
-
twist
پیچش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] تغییر زاویۀ نصب در راستای ماهیوار
-
پیچش
فرهنگ فارسی معین
(چِ) (اِمص .) 1 - پیچیدگی ، کجی . 2 - گره خوردن . 3 - از درد به خود پیچیدن .
-
پیچش
لغتنامه دهخدا
پیچش . [ چ ِ ] (اِمص ) عمل پیچیدن . پیچیدگی . گردش . تابیدگی . انحراف . کجی . گشتگی از سویی . خمیدگی بجانبی : عوا چهار ستاره اند از شمال سوی جنوب رفته و به آخر پیچش دارند چون صورت حرف لام . (التفهیم ).تراست اکنون بر کوه پیچش تنین چنانکه بودت در بحرتا...
-
پیچش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) pičeš ۱. پیچخوردگی؛ پیچیدگی؛ پیچ خوردن.۲. (پزشکی) اسهال یا حالتی شبیه اسهال که در رودهها پدید آید؛ دلپیچه؛ دلپیچا.
-
پیچش
دیکشنری فارسی به عربی
التواء , الو
-
واژههای مشابه
-
torsional angle
زاویۀ پیچش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] زاویۀ میان پیوندها در اتمهای مجاور
-
aerodynamic twist
پیچش آئرودینامیکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] تغییر نوع ماهیوار از ریشه تا نوک سطح آئرودینامیکی برای رسیدن به توزیع بَرار یا مشخصههای واماندگی مطلوب
-
blade twist
پیچش پرّه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] 1. تغییر ناخواستۀ زاویۀ گام از ریشه تا نوک پرّه براثر بارهای آئرودینامیکی 2. پیچش طبیعی پرّه بهنحویکه زاویۀ پرّه از ریشه تا نوک کاهش یابد
-
geometric twist
پیچش هندسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] تغییر زاویۀ نصب از ریشه تا نوک سطح آئرودینامیکی بین وتر و یک مبنای ثابت
-
controllable twist
پیچش تنظیمپذیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] نوعی پیچش در پرّۀ چرخانۀ بالگَرد که در آن تغییر زاویۀ نصب از ریشه تا نوک در هنگام پرواز قابل تنظیم است
-
جستوجو در متن
-
screwstock
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیچش
-
twisel
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیچش