کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیچده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پیچده
لغتنامه دهخدا
پیچده . [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی از دهستان قشلاق کلارستاق بخش چالوس شهرستان نوشهر. واقع در 8 هزارگزی باختری چالوس و 2 هزارگزی جنوب شوسه ٔ چالوس به شهسوار. دشت ، معتدل ، مرطوب ، مالاریائی . دارای 80 تن سکنه . آب آن ازرودخانه ٔ سرداب رود. محصول آنجا برنج ....
-
پیچده
لغتنامه دهخدا
پیچده . [ دِه ْ ](اِخ ) دهی از دهستان اوزرود بخش نور شهرستان آمل . واقع در 21هزارگزی باختر بلده و 43هزارگزی خاور شوسه ٔچالوس (حدود کندوان ). کوهستانی ، سردسیر. دارای 220 تن سکنه . آب آن از چشمه سار محصول آنجا غلات و لبنیات و حبوبات . شغل اهالی زراعت ...
-
جستوجو در متن
-
ازرود
لغتنامه دهخدا
ازرود. [ اُ زِ ] (اِخ ) اوزرود. یکی از بلوک ناحیه ٔ نور در مازندران . مرکز وی یوش یا بلده . عده ٔ قری 18 و جمعیت تقریبی 4450 تن . حدّ شمالی نیچرستاق کجور، شرقی کمررود، جنوبی لورا و شهرستانک و غربی بیرون بشم کلارستاق . (جغرافیای سیاسی تألیف کیهان ص 2...
-
دلمه
لغتنامه دهخدا
دلمه . [ دُ م َ / م ِ ] (ترکی ، اِ) از کلمه ٔ ترکی دُلمَق به معنی پر شدن ، و یا از دولدرمق ، به معنی پرکردن . (یادداشت مرحوم دهخدا). یک نوع طعام از برگ رز یا کلم برگ و یا بادنجان و خیار و فلفل سبز (بی بو) و جز آن که از گوشت قیمه کرده آنها را آکنده با...