کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیوگانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پیوگانی
/payugāni/
معنی
= بیوگانی
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پیوگانی
لغتنامه دهخدا
پیوگانی . [پ َ ] (حامص ) عروسی . بیوگان . رجوع به بیوگانی شود.
-
پیوگانی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [قدیمی] payugāni = بیوگانی
-
جستوجو در متن
-
بیوکانی
لغتنامه دهخدا
بیوکانی . [ ب ُ ] (حامص ) بیوگانی . پیوگانی . عروسی بود بلغت خراسانی . (اوبهی ). عروسی . (یادداشت مؤلف ). رجوع به بیوگانی شود. || عرس . ولیمه ٔ عرس . (یادداشت مؤلف ).
-
بیوگانی
لغتنامه دهخدا
بیوگانی . [ ب َ ] (حامص ) پیوگانی . عروسی . (حاشیه ٔ لغت فرس اسدی ) (اوبهی ). عروسی و نکاح . (ناظم الاطباء). صاحب برهان نویسد: «عروس » را گویند چه بیوگ بمعنی عروس باشد. اما ظاهراً «عروسی » باید خواند و عروس سهو مطبعی است . (یادداشت لغتنامه ). شادی . ...