کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیوند 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
association 1
پیوند 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار، ریاضی] مفهومی عام برای بیان رابطۀ بین دو یا چند متغیر که معمولاً در مورد متغیرهای کیفی به کار میرود
-
جستوجو در متن
-
پیوندانیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) ‹پیونداندن› [قدیمی] peyvandānidan پیوند دادن؛ پیوند کردن؛ متصل ساختن.
-
grafts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیوند ها، پیوند، اختلاس، سوء استفاده، قلمه، پیوند بافت، پیوند گیاه، گیاه پیوندی، پیوند زدن، بهم پیوستن، جفت کردن، سوءاستفاده کردن، از راه نادرستی تحصیل کردن
-
پیوندپذیر
لغتنامه دهخدا
پیوندپذیر. [ پ َ / پ ِ وَ پ َ ] (نف مرکب ) خورای پیوند. درخور و لایق پیوند. که قابلیت پیوند دارد. که پیوند قبول تواند کرد.
-
پیونددار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت مفعولی) ‹پیونددارنده› peyvanddār درختی که پیوند خورده باشد؛ دارای پیوند.
-
skin graft
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیوند پوست، پیوندپوست، پوست بهبدن پیوند زدن
-
interbreeding
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیوند زدن، اصلاح نژاد کردن، نژادهای مختلف را با هم پیوند کردن
-
transplantable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیوند خورده است، پیوند شدنی، قابل برداشتن و کاشتن درمحل دیگری
-
double-shield budding
کوپیوند دوگانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] نوعی پیوند که در آن پیوند بهکمک یک واسطۀ پوستی بر روی پایه قرار میگیرد
-
graft
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیوند، اختلاس، سوء استفاده، قلمه، پیوند بافت، پیوند گیاه، گیاه پیوندی، پیوند زدن، بهم پیوستن، جفت کردن، سوءاستفاده کردن، از راه نادرستی تحصیل کردن
-
transplantee
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیوند
-
suffixion
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیوند
-
linkeditting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیوند
-
grafting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیوند