کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیوند تاجی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
bond number
عدد پیوند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] تعداد پیوندهای زوجالکترونی بین دو هسته در هر فرمول لوویس
-
bond length, bond distance
طول پیوند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] فاصلۀ متوسط بین هستههای دو اتم در مولکول پایدار
-
پیوند بالا
لغتنامه دهخدا
پیوند بالا. [ وَ دِ ] (اِخ ) دهی از دهستان نهارجانات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند. واقع در 64 هزارگزی جنوب خاوری بیرجند. جلگه . معتدل . دارای 42 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آنجا غلات و میوه جات . شغل اهالی آن زراعت و راه آن مالروست . (فرهنگ جغرافیائ...
-
پیوند بدنی
لغتنامه دهخدا
پیوند بدنی . [ پ َ / پ ِ وَ دِ ب َ دَ ] (ترکیب وصفی ،اِ مرکب ) نوعی پیوند و آن بیشتر در مرکبات و مو بکار رود و چنان باشد که قسمتی از پوست شاخه ٔ پایه را با مقداری چوب ببرند و دو موضع بریده شده را بر وی هم گذارند و با چسب و نخ پشم بیکدیگر بندند تا جوش...
-
پیوند برشی
لغتنامه دهخدا
پیوند برشی . [ پ َ / پ ِ وَ دِ ب ُ رِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نوعی پیوند در درختان و گیاهان . رجوع به پیوند و تصویر آن شود.
-
پیوند بریدن
لغتنامه دهخدا
پیوند بریدن . [ پ َ / پ ِ وَ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) قطع خویشی و نسبت و وصل و پیوستگی و اتحاد کردن . گسستن پیوند : آنچه نه پیوند یار بود بریدیم آنچه نه پیمان دوست بود شکستیم . سعدی .و نیز رجوع به پیوند شود.
-
پیوند پائین
لغتنامه دهخدا
پیوند پائین . [ وَ دِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان نهارجانات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند. واقع در 46 هزارگزی جنوب خاوری بیرجند. جلگه . معتدل . دارای 14 تن سکنه . (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
-
پیوند جانی
لغتنامه دهخدا
پیوند جانی . [ پ َ / پ ِ وَ دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) پیوند روحانی . (آنندراج ).
-
پیوند جستن
لغتنامه دهخدا
پیوند جستن . [ پ َ / پ ِ وَ ج ُ ت َ ] (مص مرکب ) وصل جستن . اتصال خواستن . || پیوستگی خواستن : آن بیت که استاد عجم گفت بدان وزن زنهار بدین جست همی شاید پیوند. عثمان مختاری . || خویشی خواستن : کنون با تو پیوندجویم همی رخ آتشی را بشویم همی .فردوسی .
-
پیوند خوردن
لغتنامه دهخدا
پیوند خوردن . [ پ َ / پ ِ وَ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) پیوندزده شدن درخت یا گیاه ، یعنی متصل شدن پوست یا قسمتی از درختی بدرخت دیگر تا میوه یا گل درخت اخیر دگرگون و یا بهتر گردد. پیوند یافتن . رجوع به پیوند شود. || بند خوردن (در کاسه ٔ شکسته و جز آ...
-
پیوند خورده
لغتنامه دهخدا
پیوند خورده . [ پ َ / پ ِ وَ خوَرْ / خُرْ دَ ] (ن مف مرکب ) (.... درخت )؛ پیوندزده شده . پیوندیافته . رجوع به پیوند شود. || بندخورده . بندزده : قصعةٌ مشعبة؛ کاسه ٔ پیوندخورده . (منتهی الارب ).
-
پیوند روحانی
لغتنامه دهخدا
پیوند روحانی . [ پ َ / پ ِ وَ دِ رَ / رُو ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) پیوند جانی . (آنندراج ). اتصال معنوی . مقابل پیوند جسمانی : نگسلد پیوند روحانی ز دست انداز مرگ میتوان از خم شنید آواز افلاطون هنوز.صائب (از آنندراج ).
-
پیوند زدن
لغتنامه دهخدا
پیوند زدن . [ پ َ / پ ِ وَ زَ دَ ] (مص مرکب ) پیوند کردن . برداشتن جوانه یا ساقه ای از یک گیاه یا درخت و قرار دادن آن بر روی گیاه یا درخت دیگر در محلی مناسب بطریقی که آوندهای آنان با یکدیگر مربوط شود و مواد غذائی بتواند از یکی بدیگری رود البته پیوند ...
-
پیوند ساختن
لغتنامه دهخدا
پیوند ساختن . [ پ َ / پ ِ وَ ت َ ] (مص مرکب ) پیوند کردن . || متحد شدن . به هم آمدن . پیوستگی کردن : نباید مهان سپه سربسرکه پیوند سازند با یکدگر. اسدی .|| زناشوئی کردن . مواصلت کردن .خویشی کردن : و عادت ملوک فرس و اکاسره آن بودی که از همه ٔ اطراف چون...
-
پیوند شکافی
لغتنامه دهخدا
پیوند شکافی . [ پ َ / پ ِ وَ دِ ش ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نوعی پیوند در درختان و گیاهان وآن دو گونه است : ساده و مرکب . رجوع به پیوند شود.