کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیوندینۀ بی رگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
inlay graft Esser graft, Stent graft,
پیوندینۀ دَرنشانده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] نوعی پیوندینۀ مخاطی یا پوستی که ازطریق یک شکاف یا جیب به درون مخاط دهان رانده میشود
-
heterodermic graft
پیوندینۀ دگرپوستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] پیوندینهای پوستی که خاستگاهش گونهای غیر از انسان است
-
delayed graft
پیوندینۀ دیررس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] نوعی پیوندینۀ پوستی که دوباره به خاستگاهش بخیه میشود تا بعداً به ناحیۀ گیرندۀ دیگری پیوند زده شود
-
epidermic graft
پیوندینۀ روپوستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] نوعی پیوندینۀ پوستی که تنها شامل لایۀ روپوست میشود متـ . پیوندینۀ ریوردین Reverdin graft
-
Reverdin graft
پیوندینۀ ریوردین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] ← پیوندینۀ روپوستی
-
stamp graft, chess-board graft
پیوندینۀ شطرنجی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] هریک از قطعات چهارگوش پیوندینههای پوستی تماملایه یا نیملایهستبر که از کنار هم قرار دادن آنها برای پوششدهی سطوح بزرگ استفاده میکنند
-
graft donor site
خاستگاه پیوندینه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] بخشی از بدن که پیوندینه از آن جدا میشود
-
dermal graft, dermic graft, cutis graft
پیوندینۀ میانپوستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] نوعی پیوندینۀ پوستی که روپوست و چربیهای زیرجلدی از آن جدا شده باشد
-
split-skin graft
پیوندینۀ نیملایه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] نوعی پیوندینۀ پوستی شامل روپوست که ضخامت آن تقریباً یکسوم پیوندینۀ تماملایه است
-
thick-split graft, split-thickness graft
پیوندینۀ نیملایهستبر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] نوعی پیوندینۀ پوستی شامل روپوست که ضخامت آن تقریباً دوسوم پیوندینۀ تماملایه است
-
homograft valve
دریچۀ همپیوندینه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] دریچهای که خاستگاه انسانی دارد و به قلب گیرنده پیوند زده میشود
-
onlay bone graft
پیوندینۀ استخوانی برنشانده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] نوعی پیوندینۀ استخوانی که بر روی بخش قشری استخوان دریافتکنندۀ پیوند مستقر میشود
-
cable graft
پیوندینۀ بافهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] نوعی پیوندینۀ عصبی که در ساخت آن از قطعات متعدد عصب استفاده میشود
-
periosteal graft
پیوندینۀ بروناُستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] قطعهای از بروناُست که از آن برای پوشاندن سطح رویی استخوان استفاده میشود
-
avascular graft
پیوندینۀ بیرگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] پیوندینهای که هیچ رگی در آن نیست متـ . پیوندینۀ رنگپریده white graft