کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیوندی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پیوندی
/peyvandi/
معنی
۱. پیوند داشتن.
۲. [قدیمی] خویشی داشتن؛ خویشاوندی.
۳. (صفت نسبی، منسوب به پیوند) (کشاورزی) میوهای که از درخت پیوندشده بهدست آید.
۴. (پزشکی) دارای پیوند: عضو پیوندی.
۵. (کشاورزی) درختی که آن را پیوند زده باشند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
connective, cross, hybrid, relational
-
جستوجوی دقیق
-
linkage 2
پیوندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، مهندسی مخابرات] 1. عنصر یا جزئی که پیوند در آن رخ داده باشد 2. حالت ایجادشده پس از پیوند
-
پیوندی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص نسب .) گیاه یا درختی که بر اثر پیوند بوجود آمده باشد.
-
پیوندی
لغتنامه دهخدا
پیوندی . [ پ َ / پ ِ وَ ](حامص ) خویشی . قرابت سببی و نسبی : پس انوشروان ... با او صلح کرد و دختر او را بخواست و قرار دادند که ماوراءالنهر یا فرغانه انوشروان را باشد بسبب پیوندی ... (فارسنامه ٔ ابن البلخی چ اروپا ص 94).همزبانی خویشی و پیوندی است مرد ...
-
پیوندی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) peyvandi ۱. پیوند داشتن.۲. [قدیمی] خویشی داشتن؛ خویشاوندی.۳. (صفت نسبی، منسوب به پیوند) (کشاورزی) میوهای که از درخت پیوندشده بهدست آید.۴. (پزشکی) دارای پیوند: عضو پیوندی.۵. (کشاورزی) درختی که آن را پیوند زده باشند.
-
پیوندی
دیکشنری فارسی به عربی
هجين
-
واژههای مشابه
-
گل پیوندی
لغتنامه دهخدا
گل پیوندی . [ گ ُ ل ِ پ َ / پ ِ وَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نوعی از گل که با آمیختن و پیوند با سایر گلها بواسطه ٔ پرورش و پیوند دو رگه های گوناگون ساخته و پرپر میشود. رجوع به گیاه شناسی گل گلاب ص 228 شود.
-
junction laser
لیزر پیوندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] لیزری که در آن چشمۀ گسیل باریکه، پیوندگاه یک قطعۀ نیمرساناست
-
linked list
فهرست پیوندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] فهرستی از اقلام دادهای که هریک از آنها دارای شناسهای برای تعیین جای هر قلم داده در فهرست باشد
-
linkage editor
ویراستار پیوندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] عامل یا جزئی که وظیفۀ تصحیح یا ویرایش پیوندها را بر عهده داشته باشد
-
junction transistor
ترانزیستور پیوندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نوعی ترانزیستور که در آن سدهای گسیلنده و گردآورنده در ناحیههای نیمرسانا با رسانایی مخالف تشکیل میشود
-
agglutinating language
زبان پیوندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] زبانی که در آن برای نشان دادن روابط دستوری و دادن معنای تازه به واژهها، از افزودن وند به ستاک استفاده میشود
-
junction diod
دیود پیوندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ← یکسوساز پیوندی
-
زبان پیوندی
لغتنامه دهخدا
زبان پیوندی . [ زَ ن ِ پ َی ْ / پ ِی ْ وَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) بر طبق تحقیقات زبانشناسی یک بخش از زبانهای امروز دنیا زبانهای پیوندی است و دو قسم دیگر عبارتند: از زبان ملتصق و زبان یک هجائی . زبانهای پیوندی از اینقرارند:الف - زبانهای سامی مانند ع...
-
bonding orbital
اوربیتال پیوندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] فضایی که الکترونهای پیوندی در آن قرار میگیرند