کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیونددار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پیونددار
/peyvanddār/
معنی
درختی که پیوند خورده باشد؛ دارای پیوند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پیونددار
لغتنامه دهخدا
پیونددار. [ پ َ / پ ِ وَ ] (نف مرکب ) دارای پیوند. هرچیز که آنرا پیوند کرده باشند. (آنندراج ).- درخت پیونددار؛درختی که از پوست یا شاخه ٔ درخت دیگر بدو پیوند زده باشند جهت دگرگونی یا به شدن میوه یا گل آن . || بندخورده . بندزده چون کاسه و جز آن : الفت ...
-
پیونددار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت مفعولی) ‹پیونددارنده› peyvanddār درختی که پیوند خورده باشد؛ دارای پیوند.
-
جستوجو در متن
-
مربوط
فرهنگ واژههای سره
پیوسته، پیونددار، وابسته