کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیوسیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پیوسیدن
/piyusidan/
معنی
= بیوسیدن
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پیوسیدن
لغتنامه دهخدا
پیوسیدن . [ دَ ] (مص ) بیوسیدن . چشم داشتن . امید داشتن : نکند میل بی هنر به هنرکه پیوسد ز زهر طعم شکر. عنصری .رجوع به بیوسیدن شود. || گمان و ظن بردن . (شعوری ج 1 ص 245). || صاحب آنندراج بمعانی سخت سوده و نزدیک ریختن شدن و کردن و سودن و پژمرده شدن و ...
-
پیوسیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعددی) [قدیمی] piyusidan = بیوسیدن
-
جستوجو در متن
-
پیوس
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ پیوسیدن) [قدیمی] piyus ۱. = پیوسیدن۲. (اسم مصدر) امید؛ انتظار.
-
پیوشیدن
لغتنامه دهخدا
پیوشیدن . [ دَ ] (مص ) پیوسیدن . (شعوری ج 1 ص 269).