کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیوسته شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پیوسته شدن
معنی
( ~. شُ دَ) (مص ل .) 1 - متصل شدن ، مربوط شدن . 2 - دوام یافتن .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پیوسته شدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. شُ دَ) (مص ل .) 1 - متصل شدن ، مربوط شدن . 2 - دوام یافتن .
-
پیوسته شدن
لغتنامه دهخدا
پیوسته شدن . [ پ َ / پ ِ وَ ت َ / ت ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مقابل گسسته شدن . وصل . (تاج المصادر). صلة. (تاج المصادر بیهقی ). ایتلاف . (تاج المصادر). بی فاصله شدن . متصل شدن .پیاپی شدن . علی الدوام شدن . برقرار شدن : چو رزمش بدینگونه پیوسته شدز تیر دلی...
-
واژههای مشابه
-
مجموعۀ پیوسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] ← مجموعه
-
continuous variable
متغیر پیوسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] متغیری که محدودیتی جز محدودیت ناشی از دقت اندازهگیری در اختیار کردن مقدار نداشته باشد
-
continous derivative
مشتق پیوسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] مشتقی که خود یک تابع پیوسته است
-
continuous homomorphism
همریختی پیوسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] یک همریختی بین دو گروه توپولوژیکی که پیوسته باشد
-
continuous arrhythmia
کژآهنگی پیوسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] بینظمی در قدرت و کیفیت و توالی ضربان نبض که بهصورت پدیدهای پایدار استمرار دارد
-
continuous culture
کشت پیوسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] کشتی که در آن محیط مایع بهطور پیوسته تجدید میشود متـ . کشت جاری continuous-flow culture
-
jointly continuous
توأمپیوسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] فرمولدار
-
non-interrupted flow
جریان پیوسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] جریان عبوری که در حالت عادی قطع نمیشود
-
continuous forest
جنگل پیوسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] جنگلی یکپارچه که دستکم یک حوزۀ آبخیز را در بر گیرد و چشمانداز غالب منطقه را تشکیل دهد
-
continuous weld
جوش پیوسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] جوشی که در سرتاسر اتصال ادامه دارد
-
continuous function
تابع پیوسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] تابعی که در هر نقطه از دامنهاش پیوسته باشد
-
continuous distillation
تقطیر پیوسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی شیمی] یکی از روشهای جداسازی که در آن خوراک بهطور پیوسته به ظرف وارد میشود و جوش میآید تا تقطیر شود