کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیهن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پیهن
/pihan/
معنی
= سیخول
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پیهن
لغتنامه دهخدا
پیهن . [ هََ ] (اِ) جانوری که بر پشت وی سیخهاست . خارپشت . بیهن . خارپشت بزرگ تیرانداز. اُسغر. رجوع به بیهن شود.
-
پیهن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹بیهن› (زیستشناسی) [قدیمی] pihan = سیخول
-
جستوجو در متن
-
سنگه
لغتنامه دهخدا
سنگه . [ س َ گ َ / گ ِ ] (اِ) خارپشتی که خارهای خود را مانند تیر اندازد. (برهان ) (آنندراج ). خارپشت . (اوبهی ) (مجمع الفرس ). جانوری است از سگ کوچکتر خارهای چون تیر دارد و بمردم اندازد. (صحاح الفرس ) تشی . سفر. مرزنگوش . پیهن . (یادداشت بخط مؤلف ) ...