کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پینو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پینو
/pinu/
معنی
کشک؛ قروت؛ ترف: ◻︎ شعر ژاژ از دهان من شکر است / شعر نیک از دهان تو پینو (طیان: شاعران بیدیوان: ۳۱۹).
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پینو
فرهنگ فارسی معین
(پِ) (اِ.) کشک ، قره قروت .
-
پینو
لغتنامه دهخدا
پینو. (اِ) ماستینه . (خلاص ). دوغ ترش بود که خشک کرده باشند یعنی کشک . (فرهنگ اسدی نخجوانی ). بینو. کشک . قروت . ترف . پینوک . کریز. عبیثة. غبیثة. صنقعر. (منتهی الارب ) : شعر ژاژ از دهان من شکر است شعر نیک از دهان تو پینو. طیان .نیکی بگزین و بد به نا...
-
پینو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹پینوک› [قدیمی] pinu کشک؛ قروت؛ ترف: ◻︎ شعر ژاژ از دهان من شکر است / شعر نیک از دهان تو پینو (طیان: شاعران بیدیوان: ۳۱۹).
-
واژههای مشابه
-
کاله پینو
لغتنامه دهخدا
کاله پینو. [ ل ِ ن ُ ] (اِخ ) (1435-1511 م .) دانشمند مذهبی ایتالیایی . در برگام بدنیا آمد و در سال 1502 م . فرهنگ لغات لاتینی پرارزشی را که به تألیف آن پرداخته بود به پایان رسانید.
-
جستوجو در متن
-
pino
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پینو
-
پینوک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] pinuk = پینو
-
Pinot noir
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پینو noir
-
Pinot blanc
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پینو بلان
-
pinhook
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پینو هک
-
Pinot Chardonnay
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پینو شاردنای
-
قروت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] ‹قوروت› [قدیمی] qorut کشک؛ پینو؛ رخبین.
-
بینوک
لغتنامه دهخدا
بینوک . (اِ) دوغی که در آفتاب خشک سازند.(آنندراج ). بینو. پینو. پینوک . رجوع به پینو شود.
-
کریز
لغتنامه دهخدا
کریز. [ ک َ] (اِ) به عربی اقط است که به فارسی پینو نامند. (فهرست مخزن الادویه ). بمعنی پینو باشد. (از آنندراج ) (از منتهی الارب ). نوعی است از کشک . کریض . (مهذب الاسماء). کشک . (ناظم الاطباء). رجوع به پینو و کریض شود.