کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پینه پا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
callusing mound
کُپۀ پینهزایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] تودۀ خاکی که قلمهها را در آن قرار میدهند تا محل زخم ترمیم یابد و پینه تولید شود
-
callusing room
اتاق پینهزایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] اتاقی با شرایط گرم و مرطوب که گیاهان پیوندخورده را در آن قرار میدهند تا محل پیوند، پینهزایی کند و جوش بخورد
-
callus bridge
پل پینهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] تودۀ پینهای که از لایههای زایندۀ پایه و پیوندک ایجاد میشود
-
وصله پینه کردن
دیکشنری فارسی به عربی
تحسين
-
پینه استخوانی گیاه
دیکشنری فارسی به عربی
نسيج
-
پینه خورده کردن
دیکشنری فارسی به عربی
صلب
-
وصله و پینه
فرهنگ گنجواژه
وصله. وصله و پینه کردن.
-
جستوجو در متن
-
دحاس
دیکشنری عربی به فارسی
پينه پا
-
pinniped
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پینه پا
-
pant leg
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پینه پا
-
pimplous
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پینه پا
-
bunions
دیکشنری انگلیسی به فارسی
bunions، پینه پا
-
bunion
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بونون، پینه پا
-
pimped
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پینه پا، جاکشی کردن
-
بهرک
فرهنگ فارسی معین
(بَ رَ) ( اِ.) پینة دست یا پا.