کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پین
لغتنامه دهخدا
پین . (اِ) در اصطلاح بنائی ، مقداری به پهنای یک آجر: یک پین باید از زمین را کند. مخفف پینه . || ریختگی و گلی که در قنات پیدا شود و مانع جریان و زهیدن آب شود.- پین پین برداشتن ؛ تنقیه ٔ کاریز از پین .
-
پین
لغتنامه دهخدا
پین . (اِخ ) نام دهی ازتوابع کاشان . (ترجمه ٔ محاسن اصفهان مافروخی ص 38).
-
پین
لغتنامه دهخدا
پین . [ پ ِ ] (اِخ ) توماس . روزنامه نگار انگلیسی که به تبعیت دولت فرانسه درآمد و بر اثر اقداماتی که برای دفاع از افکار جدید بعمل آورد بعضویت مجلس کنوانسیون انتخاب شد. (1737 - 1809 م .).
-
واژههای مشابه
-
پیْنَ
لهجه و گویش گنابادی
pina در گویش گنابادی یعنی وصله ، پینه ، تکه پارچه ای که برای رفو کردن در محل پاره شده لباس می دوزند ، رفو کردن ، دوختن
-
کام پین
لغتنامه دهخدا
کام پین . (اِخ ) دشت وسیعی است در مشرق آنورس به بلژیک دارای معادن زغال سنگ مهم .
-
جان پین
لغتنامه دهخدا
جان پین . [ پ ِ ] (اِخ ) یکی از دانشمندان که قسمتی از اشعار حافظ را به انگلیسی ترجمه کرده است ، و آن بسال 1901 م . بطبع رسیده . (از سعدی تا جامی صص 329 - 331).
-
شِلِنگ پِین
لهجه و گویش بختیاری
šeleng-peyn طول و عرض زمین را با قدم اندازه گرفتن؛ با قدم بلند پیمودن.
-
گژن پین
واژهنامه آزاد
انگشتی؛ قطعۀ استوانه ای و توخالی که به شکل عرضی، از وسط ارتفاع پیستون می گذرد و از سر دیگر آن بیرون می آید و هم زمان، از حفرۀ بالای شاتون هم می گذرد و به این ترتیب، پیستون و شاتون را به هم وصل می کند. بنابراین، گژن پین یکی از قطعات رابط پیستون و یاتا...
-
پین آن تو
لغتنامه دهخدا
پین آن تو. [ ت ُ ] (اِخ ) بزرگترین ایالت شبه جزیره ٔ کره واقع در ساحل شمال شرقی چین و در جهت شمال غربی قطعه ٔ نامبرده از طرف شمال به ایالت منچوری و از سوی مشرق به ایالت هنگ گنگ و از جانب جنوب به ایالت هوانگ هو و از جهت مغرب بخلیج کره و اراضی واقعه بی...
-
واژههای همآوا
-
پیْنَ
لهجه و گویش گنابادی
pina در گویش گنابادی یعنی وصله ، پینه ، تکه پارچه ای که برای رفو کردن در محل پاره شده لباس می دوزند ، رفو کردن ، دوختن
-
جستوجو در متن
-
pinwing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پین کردن
-
pinnated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پین شده