کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیمایشگر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پیمایشگر
/peymāyešgar/
معنی
اندازهگیرنده؛ مساحتکننده.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
surveyor
-
جستوجوی دقیق
-
پیمایشگر
لغتنامه دهخدا
پیمایشگر. [ پ َ / پ ِ ما ی ِ گ َ ] (ص مرکب ) اندازه گیر. پیماینده . || مَسّاح . || مهندس .
-
پیمایشگر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] peymāyešgar اندازهگیرنده؛ مساحتکننده.
-
جستوجو در متن
-
surveyor
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نقشهبردار، نقشه بردار، مساح، مبصر کلاس، پیمایشگر، زمین پیما، بازبین
-
surveyors
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نقشه برداران، نقشه بردار، مساح، مبصر کلاس، پیمایشگر، زمین پیما، بازبین
-
مساح
لغتنامه دهخدا
مساح . [ م َس ْ سا ] (ع ص ) صیغه ٔ مبالغه است مصدر مسح را. (اقرب الموارد). رجوع به مسح شود. || زمین پیمای . (دهار) (مهذب الاسماء). بسیار پیمایش کننده ٔ زمین . (غیاث ). آنکه زمین را مساحی کند. ج ، مساحون . (اقرب الموارد). پیماینده . مساحتگر. پیمایشگر....