کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیمانه آفتاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
خط پیمانه
لغتنامه دهخدا
خط پیمانه . [ خ َطْ طِ پ ِ ن َ / ن ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نام خطها که در جام جم بوده ، ولی در غیر جام هم مستعمل است . (از آنندراج ) : بزم عشرت می گذارد بس که بی جانان مراحلقه ٔ مار است پنداری خط پیمانه ام .تأثیر (از آنندراج ).
-
پیمانه پرست
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی، مجاز] peymāneparast بادهپرست؛ میپرست؛ بادهخوار.
-
پیمانه کش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی، مجاز] peymānekeš ۱. بادهخوار؛ شرابخوار.۲. آنکه قدح شراب را تا ته بیاشامد.
-
پیمانه کشی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [قدیمی، مجاز] peymānekeši پیمانه کشیدن؛ شراب خوردن؛ بادهخواری.
-
پیمانه گسار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی، مجاز] peymānegosār بادهخوار؛ شرابخوار؛ بادهنوش.
-
کیل (پیمانه)
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: keyl طاری: kile طامه ای: kel طرقی: keyl / peymâna کشه ای: peymâna / keyl نطنزی: keyl
-
gauge theory
نظریۀ پیمانهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] اصل جامعی مربوط به وجود بوزونهای میانجی نیروهای بنیادی گرانشی، الکترومغناطیسی و نیروهای قوی و ضعیف هستهای
-
modular representation theory
نظریۀ نمایش پیمانهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] بخشی از نظریۀ نمایش که در آن میدانِ زمینه، میدانی با مشخصۀ اول است
-
پیمانه بر سر کشیدن
لغتنامه دهخدا
پیمانه بر سر کشیدن . [ پ َ / پ ِ ن َ / ن ِ ب َ س َ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از یکباره شراب خوردن . (آنندراج ) : دامن صحبت مده از کف که دوران بهارنیست چندانی که گل برسر کشد پیمانه را.صائب .
-
پیمانه پر شدن
لغتنامه دهخدا
پیمانه پر شدن . [ پ َ / پ ِ ن َ / ن ِ پ ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مالامال شدن و لبریز گشتن کیله یا جام . || کنایه از عمر به آخررسیدن . (برهان ) (غیاث ). رسیدن مرگ . پیمانه لب ریز شدن ؛ سپری شدن زندگانی . (شرفنامه ٔ منیری ) : پیمانه ٔ آنکس بیقین پر شده با...
-
پیمانه پر کردن
لغتنامه دهخدا
پیمانه پر کردن . [ پ َ / پ ِ ن َ / ن ِ پ ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پر کردن جام شراب یا مکیله . || به سر آوردن هر چیز چون عمر و غیره : بدوزخ برد مدبری را گناه که پیمانه پر کرد و دیوان سیاه .سعدی .
-
پیمانه لبریز شدن
لغتنامه دهخدا
پیمانه لبریز شدن . [ پ َ / پ ِ ن َ / ن ِ ل َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) پیمانه پر شدن . و رجوع به مجموعه ٔ مترادفات ص 325 شود : در آرزوی روی تو پیمانه اش شود لبریزکسی که کرد ترا دست در کمر گستاخ .تأثیر.
-
پر و پیمانه
لغتنامه دهخدا
پر و پیمانه . [ پ ُ رُ پ َ / پ ِ ن َ / ن ِ ] (ص مرکب ، از اتباع ) پر و پیمان .
-
پیمانه ای برای شراب
دیکشنری فارسی به عربی
خيشوم
-
پیمانه پر شدن
لهجه و گویش تهرانی
تمام شدن عمر