کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیش پاافتاده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پیش پاافتاده
/piš[e]pā'oftāde/
معنی
۱. چیز مبتذل، پست، و بیقدروقیمت.
۲. آنچه همه کس بداند.
۳. آنچه آسان بهدست آید.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پیش پاافتاده
لغتنامه دهخدا
پیش پاافتاده . [ ش ِ اُ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) برابر پای ساقط شده و افکنده . || در اصطلاح ، ذلیل و حقیر. که درخور توجه واعتنا نیست . || مبتذل . || معلوم همه کس . آسان . که همه کس داند. که همه جا هست . صاحب آنندراج گوید کنایه از بسیار نزدیک و آشکار اس...
-
پیش پاافتاده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مجاز] piš[e]pā'oftāde ۱. چیز مبتذل، پست، و بیقدروقیمت.۲. آنچه همه کس بداند.۳. آنچه آسان بهدست آید.
-
پیش پاافتاده
دیکشنری فارسی به عربی
ارض مشاعة
-
واژههای مشابه
-
پِیْش
لهجه و گویش گنابادی
peish در گویش گنابادی یعنی زمان گذشته ، جلوی رو ، پوش کتاب یا جزوه ، روانداز وسایل برای حفظ آنها از گرما یا خاک
-
پیش پیش
فرهنگ فارسی معین
(ق مر.) جلو جلو، پیشاپیش .
-
پیش پیش
لغتنامه دهخدا
پیش پیش . (اِ صوت ) آوازی که بدان گربه را خوانند. کلمه ای که بدان گربه را خوانند. صوتی است خواندن گربه را، مقابل پیشْت ْ [ ش ْ ت ْ ] که برای راندن گربه است .
-
پیش پیش
لغتنامه دهخدا
پیش پیش . (ق مرکب ) جلوجلو. پیشا پیش . تقدم . ترجمه ٔ قدام . و گاهی «از» بر آن داخل کنند و از پیش پیش گویند : زانکه هر مرغی بسوی جنس خویش میپرد او در پس جان پیش پیش . مولوی .شیر را چون دید محو ظلم خویش سوی قوم خود دوید او پیش پیش . مولوی .آنرا که پیر...
-
پیش پیش
لهجه و گویش تهرانی
صدازدن گربه
-
پیش پیش
فرهنگ گنجواژه
صدا زدن گربه.
-
پیش اذون،پیش خوانی
لهجه و گویش تهرانی
مقدمه اذان
-
پیش پیش کردن
لهجه و گویش تهرانی
خواندن گربه
-
کیش کیش و پیش پیش
فرهنگ گنجواژه
رفتار با ملایمت .
-
پیش شرط
فرهنگ واژههای سره
پیش نیاز
-
پیش فرض
فرهنگ واژههای سره
انگاره