کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیش نشین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پیش نشین
/pišnešin/
معنی
۱. آنکه پیش کسی بنشیند.
۲. کسی که نزدیک چیزی یا جایی بنشیند.
۳. [قدیمی] = پازاچ
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پیش نشین
فرهنگ فارسی معین
(نِ) (ص فا.) کسی که در بالای مجلس نشیند.
-
پیش نشین
لغتنامه دهخدا
پیش نشین . [ ن ِ ] (نف مرکب ) که پیش نشیند، آنکه در صدر جلوس کند : پیشگاه ستم عالم راداور پیش نشین بایستی . خاقانی . || آنکه در برابر و نزدیک جا گیرد، و در پیش کسی یا چیزی نشیند : پروانه که نور شمع افروخت چون پیش نشین شمع شد سوخت . نظامی .|| (در زایم...
-
پیش نشین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) ‹پیشنشیننده› pišnešin ۱. آنکه پیش کسی بنشیند.۲. کسی که نزدیک چیزی یا جایی بنشیند.۳. [قدیمی] = پازاچ
-
پیش نشین
لهجه و گویش تهرانی
وردست قابله
-
واژههای مشابه
-
پِیْش
لهجه و گویش گنابادی
peish در گویش گنابادی یعنی زمان گذشته ، جلوی رو ، پوش کتاب یا جزوه ، روانداز وسایل برای حفظ آنها از گرما یا خاک
-
پیش پیش
فرهنگ فارسی معین
(ق مر.) جلو جلو، پیشاپیش .
-
پیش پیش
لغتنامه دهخدا
پیش پیش . (اِ صوت ) آوازی که بدان گربه را خوانند. کلمه ای که بدان گربه را خوانند. صوتی است خواندن گربه را، مقابل پیشْت ْ [ ش ْ ت ْ ] که برای راندن گربه است .
-
پیش پیش
لغتنامه دهخدا
پیش پیش . (ق مرکب ) جلوجلو. پیشا پیش . تقدم . ترجمه ٔ قدام . و گاهی «از» بر آن داخل کنند و از پیش پیش گویند : زانکه هر مرغی بسوی جنس خویش میپرد او در پس جان پیش پیش . مولوی .شیر را چون دید محو ظلم خویش سوی قوم خود دوید او پیش پیش . مولوی .آنرا که پیر...
-
پیش پیش
لهجه و گویش تهرانی
صدازدن گربه
-
پیش پیش
فرهنگ گنجواژه
صدا زدن گربه.
-
پیش اذون،پیش خوانی
لهجه و گویش تهرانی
مقدمه اذان
-
پیش پیش کردن
لهجه و گویش تهرانی
خواندن گربه
-
کیش کیش و پیش پیش
فرهنگ گنجواژه
رفتار با ملایمت .
-
پیش شرط
فرهنگ واژههای سره
پیش نیاز