کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیش خور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
propulsive
پیشرانشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مربوط به پیشرانش
-
propellant
پیشرانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هوافضا] مادۀ فراهمکنندۀ نیروی رانش موشک شامل سوخت کاهنده و اکسنده
-
forcing
پیشرسانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] سرعتبخشی به گلدهی گیاهان با تغییر شرایط محیطی آنها
-
pre-messenger RNA, pre-mRNA
پیشرِناپ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ← رِنای پیک پیشساز
-
progressive motility
پیشروندگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] حرکت فعال و روبهجلوی زامه که برحسب درصد بررسی میشود
-
proembryo
پیشرویان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] ساختار رویانی پیش از رویان حقیقی
-
proembryonic
پیشرویانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] مربوط به پیشرویان
-
pre-miRNA
پیشریزرِنا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ← ریزرِنای پیشساز
-
prothallus, prothallium
پیشریسه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] صفحۀ مسطح همگنی که براثر جوانهزنیِ هاگ حاصل میشود
-
receiving rail
پیشریل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] یکی از ریلهای دو طرف درز اتصال که با توجه به جهت قراردادی عبور قطارها از خط، بعد از پسریل قرار میگیرد
-
preformation, preformism
پیشزایش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] نظریهای که بر مبنای آن هر یاختۀ تخم محتوی یک موجود بالغ کوچک است
-
foreground
پیشزمینه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی، سینما و تلویزیون، هنرهای تجسمی] [زبانشناسی] آنچه به نحوۀ صورتبندی رویداد اصلی اشاره دارد [سینما و تلویزیون] نزدیکترین سطح به دوربین در هر نما یا صحنه [هنرهای تجسمی] عناصر اصلی تجسمی که جلوتر از بقیه قرار دارند و از اهمیت بصری بالاتری ...
-
inshore
پیشساحل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] بخشی از دریا که نزدیک ساحل است
-
precursor
پیشساز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] پیشترکیبی که درطی یک رشته واکنش شیمیایی یک ترکیب اصلی ایجاد میکند
-
preimpact skid distance
پیشسُرش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] طول سُرش وسیلۀ نقلیه قبل از برخورد یا تصادف