کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیشنگری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
forecasting
پیشنگری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] برآوردی احتمالی از وقوع پدیدهای در آینده
-
واژههای مشابه
-
genius forecasting
پیشنگری نبوغآمیز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] پیشنگریهای فردی نابغه در تصویر چشماندازهای آینده
-
whale watching
نهنگنگری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] مشاهدۀ نهنگها و سایر پستانداران دریایی در زیستگاههای طبیعیشان
-
shark watching, shark tourism
کوسهنگری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] نوعی طبیعتگَردی که در آن گردشگران به تماشای نحوۀ زندگی و رفتار کوسهماهیها در مناطق خاص میپردازند
-
otoscopy
گوشنگری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] معاینۀ گوش بهویژه پردۀ آن با گوشبین متـ . معاینه با گوشبین otoscopic examination
-
Negri body
جسم نِگری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] اجسام گنجیدۀ گرد یا تخممرغیشکل که در میانیاخته و گاهی در پییاختههای آلوده به ویروس هاری افراد مبتلا، پس از مرگ آنها، دیده میشود
-
backcasting
پسنگری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] حرکت روبهعقب از آیندهای ممکن برای پی بردن به علل وقوع یا نحوۀ دست یافتن به آن
-
bird watching
پرندهنگری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] تماشای پرندگان به قصد تفریح یا اهداف علمی
-
introspection
دروننگری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] آگاهی از حالات و احساسات خود و ثبت آنها
-
دست نگری
لغتنامه دهخدا
دست نگری . [ دَ ن ِ گ َ ] (حامص مرکب ) تقلید. دنباله روی . پیروی . || احتیاج . نیازمندی .
-
ژرف نگری
لغتنامه دهخدا
ژرف نگری . [ ژَ ن ِ گ َ ] (حامص مرکب ) تعمق . باریک بینی . ژرف بینی . ژرف اندیشی . غوررسی .
-
پایان نگری
لغتنامه دهخدا
پایان نگری . [ ن ِ گ َ ] (حامص مرکب ) دوراندیشی . عاقبت اندیشی .
-
خرده نگری
لغتنامه دهخدا
خرده نگری . [ خ ُ دَ / دِ ن ِ گ َ ] (حامص مرکب ) کوتاه نظری . چشم تنگی . تنگ چشمی . کم بینی . اندک بینی . (یادداشت بخط مؤلف ): و با او در این باب مناظره میکردند و آن مرد با ایشان مُکاسبی و خرده نگری میکرد و ایشان زمان زمان متعرض می شدند و جوزهای او ...
-
ژرف نگری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مجاز] žarfnegari ژرف نگریستن؛ باریکبینی؛ غوررسی؛ تعمق.