کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیششناسایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
پیش
لغتنامه دهخدا
پیش . (اِ) نام هر یک از چهار دندان که دو بر بالا و دو به زیر است در پیش دهان و آنرا به تازی ثنیه و جمع آنرا ثنایا گویند.
-
پیش
لغتنامه دهخدا
پیش . (پسوند) مزید مؤخر امکنه : آسیاب پیش . بیه پیش و بیه پس (از کلمه ٔ «بیا» فعل امر آمدن و «پیش »)،نام دو قسمت گیلان . رجوع به بیه پیش و بیه پس شود.
-
پیش
لغتنامه دهخدا
پیش . (ص ) عاقل و خردمند. (برهان ).
-
پیش
لغتنامه دهخدا
پیش . (ق ) جلو. نزدیک . قریب . نزدیکتر. به فاصله ٔ کمتر از کسی یا چیزی : سر دست بگرفت و پیشش کشیداز آنجایگه پیش خویشش کشید. فردوسی .گرفتند بازوش با بند تنگ کشیدند از جای پیش نهنگ . فردوسی .امیر فرمود، غلامان را تا پیشتر رفتند. (تاریخ بیهقی ) . پیش تخ...
-
پیش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: pēš, pat(i)š] piš ۱. [مقابلِ پس] جلو.۲. (قید) قَبل؛ سابق؛ در زمان گذشته.۳. (حرف اضافه) نزد.۴. (ادبی) = ضمه〈 پیش ایوان: [قدیمی]۱. ایوان.۲. جلو ایوان.〈 پیش بردن: (مصدر متعدی)۱. جلو بردن.۲. کاری را با کامیابی و پیروزی به پایان ر...
-
پِیْش
لهجه و گویش گنابادی
peish در گویش گنابادی یعنی زمان گذشته ، جلوی رو ، پوش کتاب یا جزوه ، روانداز وسایل برای حفظ آنها از گرما یا خاک
-
پیش
دیکشنری فارسی به عربی
آلي , جبهة , علي طول , فصاعدا , قبل ذلک , للامام , ماضي , مضي , مهاجم , وجود
-
پیش
لهجه و گویش بختیاری
piš بوته صحرایى، هیزم.
-
پیش
لهجه و گویش تهرانی
برنده بازی و قمار
-
reconnaissance map
نقشۀ شناسایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] نقشهای که در آن اطلاعات بهدستآمده از برداشت شناسایی و دادههای بهدستآمده از دیگر منابع یکجا عرضه میشود
-
identification test
آزمون شناسایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] آزمون هوش کلامی که در آن آزمونشونده اشیا یا بخشهایی از اشیا را در یک تصویر شناسایی میکند
-
reconnaissance survey
برداشت شناسایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] ← برداشت مقدماتی
-
cloud identification
شناسایی اَبر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] تعیین سرده و گونه و ورده (variety) و سیماهای تکمیلی و اَبرهای فرعی و مادراَبر و پدیدههای هوایی مرتبط با اَبرها
-
de facto recognition
شناسایی بالفعل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] به رسمیت شناختن ضمنی یک دولت جدید که میتواند مقدمهای برای شناسایی قانونی آن باشد
-
recognition of government
شناسایی حکومت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] اقدام یک یا چند دولت در به رسمیت شناختن حکومتی که بهتازگی در کشوری دیگر به قدرت رسیده است متـ . به رسمیت شناختن حکومت