کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیشتاژک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
promastigote
پیشتاژک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] خصوصیت ظاهری تکیاختۀ تریپانوزوم در مـرحلـهای از تکـوین کـه در آن تاژک آزاد در سمت قـدامی جسمیــاختهای (cell body) مشاهده میشود
-
واژههای مشابه
-
تاژک
فرهنگ فارسی معین
(ژَ) (اِ.) رشتة دراز و باریک که در برخی جانوران تک سلولی و نیز بعضی باکتری ها وجود دارد و جانور با تکان دادن آن حرکت می کند.
-
تاژک
لغتنامه دهخدا
تاژک . [ ژَ ] (اِ) فرهنگستان این کلمه را برابر فلاژل فرانسه (رشته ٔ دراز و باریک ) وضعکرده است . رجوع به جانورشناسی تألیف اسماعیل آزرم ص 23، 38، 60، 65، 68 و 73 و گیاه شناسی تألیف گل گلاب ص 2 و جانورشناسی عمومی تألیف دکتر فاطمی ص 10 شود.
-
تاژک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) tāžak دنبالۀ بسیارباریکی که در برخی جانوران تکسلولی و ریزبینی مانند اسپرماتوزوئید و بعضی باکتریها وجود دارد و جانور با تکان دادن آن میتواند حرکت کند.
-
lophotrichous
قطبتاژک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] ویژگی یاختهای که در یک یا هر دو قطب آن یک دسته تاژک وجود دارد
-
trypomastigote
پستاژک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] خصوصیت ظاهری تکیاختۀ تریپانوزوم در مرحلهای از تکوین که در آن کینتوپلاست (kinetoplast) در پشت هسته قرار دارد و پردۀ مواج (undulating membrane) کامل است
-
peritrichous
پخشتاژک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] ویژگی یاختهای که، تقریباً بهطور یکنواخت، در سرتاسر سطح آن تاژک وجود دارد
-
monotrichous
تکتاژک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] ویژگی یاختهای که یک تاژک در یکی از دو سر خود دارد
-
amastigote, leishmanial stage
بیتاژک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] خصوصیت ظاهری ریزاندامگانهای تاژکدار خانوادۀ تریپانوزوماتیدها در مرحلهای از زندگی که در آن تکیاخته فاقد تاژک آزاد است
-
تاژک داران
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) tāžakdārān جانوران تکسلولی که دارای تاژک هستند و برخی از آنها حد واسط میان جانور و گیاه شمرده میشوند.
-
تشکیل تاژک
دیکشنری فارسی به عربی
جلد
-
پیش
واژگان مترادف و متضاد
۱. سابق، قبل ۲. فراپیش، قبل، قدام ۳. برابر، روبرو، مقابل ۴. زی، نزد ۵. گذشته، ماضی ۶. شاخهنخل ۷. جلو، پیشرو ۸. کنار، پهلو، نزدیک ۹. سمت، سو، طرف ≠ بعد، پس، پشت، عقب
-
پیش
فرهنگ فارسی معین
قدم (قَ دَ) (ص مر.) آن که پیش از دیگران به کاری دست بزند.
-
پیش
فرهنگ فارسی معین
1 - (ق .) جلو، قبل ، قدام . 2 - پس ، بعد. 3 - (حراض .) نزد. 4 - سوی ، طرف . 5 - (اِ.) یکی از سه حرکت حروف ؛ ضمه .