کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیشگوی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پیشگوی
لغتنامه دهخدا
پیشگوی . (نف مرکب ) پیشگو. (جهانگیری ) بمعنی پیشگوست که معرف باشد و شخصی که مطالب را بعرض سلاطین میرساند. (برهان ). رجوع به پیشگو در تمام معانی شود.
-
واژههای مشابه
-
random oracle model
مدل پیشگوی تصادفی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رمزشناسی] استفاده از یک تابع ریاضی برای اثبات درستی کارکرد یک قرارداد که در اختیار تمام کاربران، اعم از عادی و مهاجم، قرار میگیرد و بهصورت تصادفی به هر ورودی مقدار خروجی صحیحی را نسبت میدهد
-
جستوجو در متن
-
پیشگو
لغتنامه دهخدا
پیشگو. (نف مرکب ) پیشگوی که از پیش گوید. که از قبل گفتن آغازد. || که قبل از وقوع از آن آگاهی دهد. پیشگوی . نبی . کسی که از آینده خبر دهد. (فرهنگ نظام ). || آنکه در حضور بزرگان و شاهان زائرین را شناساند. معرف . کسی که چون بمجلس بزرگان درآید شخصی بیان ...
-
شق
لغتنامه دهخدا
شق . [ ش ِق ق ] (اِخ ) ابن انماربن نزار.پیشگوی دوران جاهلیت که با سطیح پیشگوی معروف دیگر در یک روز به دنیا آمده و عمر طولانی داشته اند. (از مقدمه ٔابن خلدون ترجمه ٔ محمدِ پروین گنابادی ص 203 و 665). شق اکبر؛ نام یکی از دو تن پیشگو که پیش از اسلام می ...
-
گوی
لغتنامه دهخدا
گوی . (نف مرخم ) مرخم و مخفف گوینده .- آفرین گوی ؛ آفرین گوینده : که باد آفریننده ای را سپاس که کرد آفرین گوی را حق شناس . نظامی .- آمین گوی ؛ آمین گوینده . کسی که آمین گوید.- اخترگوی ؛ اخترشمار. منجم .- اذان گوی ؛ مؤذن . بانگ نماز گوینده .- اغر...