کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیشگهی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پیشگهی
لغتنامه دهخدا
پیشگهی . [ گ َ ] (حامص مرکب ) مخفف پیشگاهی . رجوع به پیشگاهی شود : هُنَرْت باید از آغاز اگر نه بی هنری محال باشد جستن مهی و پیشگهی . ناصرخسرو.رجوع به پیشگاهی شود. || (اِ مرکب ) آنچه بوقت افطار خورند و چاشت . (آنندراج ). رجوع به پیشگاهی شود.
-
جستوجو در متن
-
پیشگاهی
لغتنامه دهخدا
پیشگاهی . (حامص مرکب ) حالت و کیفیت شخص در پیشگاه . جلوس در پیشگاه . پیشگهی . || مقام نخستین . مرتبه ٔ بلند ریاست . شاهی : نخستین کیومرث آمد بشاهی گرفتش در بگیتی پیشگاهی . مسعود مروزی .ترا بر سراندیب شاهی دهم بهند اندرت پیشگاهی دهم . اسدی .تو جفت عزی...